نتایح جستجو

  1. arash62

    دل نامه یا نامه دل

    لحظه دیدار نزدیک ست. باز من دیوانه ام ٬ مستم. باز می لرزد ٬ دلم ٬ دستم. باز گوئی در جهان دیگری هستم. های ! نخراشی بغفلت گونه ام را ٬ تیغ ! های نپریشی صفای زلفکم را ٬ دست ! و آبرویم را نریزی دل ! - ای نخورده مست - لحظه ی دیدار نزدیک ست.
  2. arash62

    دل نامه یا نامه دل

    دست ات را به من بده دست های تو با من آشناست ای دیر یافته با تو سخن می گویم به سان ابر که با توفان به سان علف که با صحرا به سان باران که با دریا به سان پرنده که با بهار به سان درخت که با جنگل سخن می گوید زیرا که من ریشه های تورا دریافته ام زیرا که صدای من با صدای تو آشناست.
  3. arash62

    دل نامه یا نامه دل

    آن روز بـا تـو بـودم امـروز بـی تــوام آن روز کـه بـا تـو بـودم - بـی تـو بـودم امـروز کــه بـی تــوام - بـا تــوام
  4. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    له و شه وه سارد و توفه دا، وه ختی که چووینه ده ره وه، هه رمن بووم هیچم پی نه بوو نه ده سکیش و نه مل پیچ ونه پالتویی له و شه وه سارد و توفه دا، هه ر خوش ئه ویستیتم پی بوو بویه منیش، کردمه به رم و کردمه ده سم وکردمه ملم و وا ئه زانم که له هه موویان زیاتریش گه رمم بووه !
  5. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    نازنین نازنین چون مهمانی دیرهنگام می آمد و نرم میزد به شیشه ی پنجره ی شعرهایم صدایم می كرد : «باز کن ! از دورها آمده ام و هدیه ام سبد واژه های ناب است باغستانی اند که بكر مانده اند.» به یاد دارم که سبد واژه ها را می ستاندم و بالای تاقچه ی چشمم می نهادم او هم می گفت : کنارت می مانم تا...
  6. arash62

    دل نامه یا نامه دل

    چه هوایی شده بود آن روز یادت هست؟ که قاصدک را به سوی من پرواز دادی زیر پایت تپه ی سبز روبرویت دریا پشتت کوه باد در موهایت می نواخت دریا ضرب می گرفت پروانه های دامنت می رقصیدند زانوهایم را بغل کردم در بستر بی هیاهوی خویش به جای خالیت نگاه کردم و گفتم: دیگر هیچ گاه شعر نمی گویم...
  7. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    شعر شعر آوای کبوتر است به وقت عشق شعر بال پروانه است به وقت باران شعر غبار ستاره‌ایست که بر دشت‌ها و دامنه‌ها می‌بارد و شعر سرانگشتان کودکان است در دوزخ کردستان و در گورهای بی نشان رواندا.
  8. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    در زيرزمين خفه كننده ى اين روح پاره پاره ام، ساعات غربتم، واگن هاى به هم بسته شده اند؛ هر روز، در ايستگاه انتظار، در ايستگاه بدرود، مى آيند و مى روند، مى روند و مى آيند، و درهاى بى قرارشان، هستيم را باز و بسته مى كنند. يك زخمم پياده مى شود صد زخمم سوار چه تونل بى انتهائيست غربت به كجايم مى برد؛...
  9. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    واژه‌گانی كه در كودكی رعشه می‌گیرند و مدام شبها در خواب هذیان می‌گویند؛ در بزرگسالی بدل به شعر می‌شوند
  10. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    پیانو پیانو ناگهنان پرستوهای جان شاعران جهان پرواز کردند، چرخی زدند و بعد به آرامی فرود آمدند و در صندوقی نظر کرده آرام گرفتند. امروز به آن صندوق پیانو می‌گوییم.
  11. arash62

    دل نامه یا نامه دل

    حرف را باید زد درد را باید گفت سخن از مهر من و جور تو نیست سخن از تو متلاشی شدن دوستی است و عبث بودن پندار سرورآور مهر آشنایی با شور ؟ و جدایی با درد ؟ و نشستن در بهت فراموشی یا غرق غرور ؟
  12. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    «پند» بسیار چیزها هستند، زنگ می‌زنند و از یاد می‌روند و سپس می‌میرند همچو تاج و عصای مُرصّع و تخت پادشاهان! بسیار چیزهای دیگری هستند نمی‌پوسند و از یاد نمی‌روند و هرگز نمی‌میرند همچو کلاه و عصا و کفش‌های چارلی چاپلین
  13. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    مرگ هر شب می‌آید بال می‌گسترداند بر خواب‌هایم هر روز می‌آید قدم‌های خسته مرا می‌شمرد مرگ، و باز به جست‌و‌جوی نشانی تازه تمامی‌ جیب‌هایم را می‌کاود. همین!
  14. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    نوشتن آسمان همیشه باران را نمی‌نویسد باران همیشه رود را، رود باغ را، باغ گل را، و من همیشه شعر ... شعر بزرگ خود را ... !
  15. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    پایان رنج‌ها بافنده‌ای تمام عمر ترنج و ابریشم می‌بافت گل می‌بافت اما وقتی مرد نه فرشی داشت و نه کسی که گلی بر گورش بگذارد
  16. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    تناسخ از میان همه روزها اگر روزی طوفانی بمیری بسا باز به گونه ببری زاده شوی. از میان همه روزها اگر روزی بارانی بمیری بسا باز به گونه برکه‌ای زاده شوی. از میان همه روزها اگر روزی آفتابی بمیری بسا باز به گونه انعکاس یکی پرتو زاده شوی. از میان همه روزها اگر روزی برفی بمیری بسا باز به گونه کبکی...
  17. arash62

    کژال جان ممنون از توجهت ترجمه کار سختی اونم ترجمه شعر هر چند زبا اصلی خودت هم باشه سعی میکنم که...

    کژال جان ممنون از توجهت ترجمه کار سختی اونم ترجمه شعر هر چند زبا اصلی خودت هم باشه سعی میکنم که ترجمه هاشو برات بزارم چه از خودم ویا هر منبعی
  18. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    ترجمه ترجمه خواب نبود دخترکم! خواب نبود تاک بود اینکه می مرد سنگ بود اینکه موم می گشت چشمه بود اینکه سنگ می گشت خواب نبود دخترکم! خواب نبود دستان سرگذشت و سودا نبود دخترکم ! دستان نیمی از جهان و نیمی از دولت و قانون بود که برمی آمد و تو را در میان « زیل » ها تا دورها می ربود این نیمی از نبوغ...
  19. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    قسمتی از گورستان چراغان شیرکو بیکه س خه‌و نه‌بوون، کیژۆڵه‌ خه‌و نه‌بوون ئه‌وه‌ ڕه‌زبوون و ه ئه‌مردن ئه‌وه‌ ئاو بوون و ئه‌مردن ئه‌وه‌ به‌رد بوون و شل ئه‌بوون ئه‌وه‌گۆم بوون و ڕه‌ق ئه‌بوون خه‌و نه‌بوون، کیژۆڵه‌ خه‌و نه‌بوون ئه‌وه‌ ده‌ستی سه‌رگوزوشته‌و خه‌یاڵ نه‌بوو، کیژۆڵه‌که‌م... ئه‌وه‌ ده‌ستی...
  20. arash62

    شیركو بی‌كس امپراتور شعر دنیا!

    ورته ورتی ئیواره بوو حه مه بچکولی بو یاخچی ،سه ری ما ندووی دا خست بوو له سووچیکی گوره پانه گه وره که له نا وه ندی دلی شاما له سه ر کورسییه نزمه که ی دا نیشت بوو په یتا په یتا وه کوو فلچه ی نیوان ده ستی جه سته ی له ری را ئه ژه نی حه مه بچکولی ئاواره...
بالا