قبل از این که برم بخوابم یه داستان تعریف کنم همتون حسابی بترسین :D
بعد از زلزله بم، دوستم رفته بود اونجا برای کمک. یه نیمه شبی پا میشه بره دستشویی، میبینه از زیر آوار صدا میاد، میره میبینه دست یه زن از زیر خاک بیرونه داره تکون میخوره. کمکش میکنه از زیر آوار زنه رو میاره بیرون. متوجه میشه پاهای...