نتایح جستجو

مر30 از راهنماییت:biggrin:

خب چه کاری از من بر میاد؟

خوبید دوستان؟ :gol::gol::gol::gol::gol:

سلام رفتمو اومدم الان اینجام

سلام پس فردا میرم اونجا براتون دعا میکنم برا همه ایرانیها دعا میکنم فقط قول بدین شما همه منو دعا کنید. تا حداقل15روز دیگهbye

معلومه قلب مهربونی دارید.:gol::gol::gol:

دوستان عزیزم یه لیست دارم که اسم همه اونایی که التماس دعا گفتنو توش نوشتم اسم همه شماهایی که پیغام گذاشتید هم یادداشت کردم

ستاره شناسان منظومه ا ی سیاره‌ای که به دور ستاره‌ای دورافتاده می‌گردد را کشف کرده‌اند که به منظومه شمسی ما بسیار شبیه است. به گزارش بی‌بی‌سی این ستاره شناسان دو سیاره را کشف کرده‌اند که بسیار شبیه مشتری و زحل هستند و به دور ستاره ای می گردند که تقریبا نصف خورشید ماست. ستاره شناسان منظومه ا ی...

حتی اگر حتی اگر حتی اگربسیار نحیف و ناتوانی، باز هم می توانی درهای بهشت را باز کنی. حتی اگر بی نهایتکوچک و ناچیزی، باز هم می توانی به ملکوت آسمان برسی. حتی اگر فقط یک روز فرصتداشته باشی، باز هم می توانی کاری بزرگ کنی، آنقدر بزرگ که هرگز کسی فراموشش نکند. اینها را پشه ای می گفت که روی برگی سبز...

ممنون از متنهای قشنگتون

کی گفته عشقا همیشه 1طرفست؟ یعنی شک داری که خدا شما رو دوست داره؟نه فقط شما همه بنده هاشو

از عشق مادی که بگذریم به نظر من همه ما عاشق یکی هستیم که مطمعنیم او هم عاشق ماست و ما رو بیشتر از همه دوست داره:اینه حرف دل من. به نظر من تنها مظهر عشقخداست

شنیدنی ها شنیدنی ها فرشته يک کودک کودکي که آماده تولد بود نزد خدا رفت و از او پرسيد: مي گويند فردا شما مرا به زمين مي فرستيد، اما من به اين کوچکي و بدون هيچ کمکي چگونه مي توانم براي زندگي به آنجا بروم؟ خداوند پاسخ داد: از ميان تعداد زیادی فرشتگان، من يکي را براي تو در نظر گرفته ام. او در...

سلام متنتون واقعا قشنگ بود خیلی خوب به هم ربطشون داده بودید

متنتون خیلی قشنگ بود

وقتی که ترمزش بریده چطوری سرعتشو کم کنه؟ از نظرتون هم ممنون

ممنون از راهنماییتون متوجه شدم و متنمو گذاشتم اسمش عشق ودیوانگیه اگه بخونیدش خوشحال میشم مر30

عشق ودیوانگی عشق ودیوانگی عشق و ديوانگي: روزگاري وقتي هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود، فضيلتها و تباهي‌ها در همه‌جا شناور بودند، آنها از بيكاري خسته و كسل شده بودند، روزي همه فضائل و تباهي‌ها دور هم جمع شدند، خسته‌تر و كسل‌تر از هميشه. ناگهان «ذكاوت» ايستاد و گفت: بيائيد يك بازي بكنيم، ‌مثلاً...

مر30 نظر خوبیه.

حتما میگم انشاالله که این دفعه دیگه بتونی بری