نتایح جستجو

  1. Miss.Leyla

    لوووووووووس:w25::w25::w25::w25::w25:

    لوووووووووس:w25::w25::w25::w25::w25:
  2. Miss.Leyla

    دوس میدااالم فضووووول

    دوس میدااالم فضووووول
  3. Miss.Leyla

    ماجراهای خنده دار

    دختری با مادرش در رختخواب درددل می کرد با چشمی پر آب گفت:مادر حالم اصلا خوب نیست زندگی از بهر من مطلوب نیست گو چه خاکی را بریزم بر سرم؟ روی دستت باد کردم مادرم! … سن من از بیست وشش افزون شد دل میان سینه غرق خون شد هیچ کس مجنون این لیلا نشد شوهری از بهر من پیدا نشد غم میان سینه شد انباشته...
  4. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    دو تا فوت کن داشتم با ماشینم می رفتم سر كار كه موبایلم زنگ خورد گفتم بفرمایید الووو.. ، فقط فوت كرد ! گفتم اگه مزاحمی یه فوت كن اگه میخوای با من دوست بشی دوتا فوت كن . دوتا فوت كرد . گفتم اگه زشتی یه فوت كن اگه خوشگلی دوتا فوت كن دوتا فوت كرد . گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت كن اگه هستی دوتا...
  5. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    هه هه هه هه داستان خنده دار سه آمریکایی و سه ایرانی سه نفر آمریکایی و سه نفر ایرانی با همدیگر برای شرکت در یک کنفرانس می رفتند. در ایستگاه قطار سه آمریکایی هر کدام یک بلیط خریدند، اما در کمال تعجب دیدند که ایرانی ها سه نفرشان یک بلیط خریده اند. یکی از آمریکایی ها گفت: چطور است که شما سه...
  6. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن كه اعتصاب كنن و دیگه كارای خونه رو نكنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یك هفته نتیجه كارو بهم بگن. زن فرانسوی گفت: به شوهرم گفتم كه من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی، نه اتو و نه ... خلاصه از اینجور كارا دیگه بریدم. خودت...
  7. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    تلفن زنگ می خورد : گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگم... بوس بوس گفتگوی دو پسر پای تلفن: بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر بعد از قطع کردن تلفن : دخترها: واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم...
  8. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    شراب خور حرفه ای !! مسئول تست کردن شراب های یک کارخانه شرابسازی می میرد، مدیر کارخانه شرابسازی دنبال یک مسئول تست دیگر می گردد تا استخدام کند . یک فرد مست با لباس ژنده و پاره برای گرفتن شغل درخواست می دهد . مدیر کارخانه فکر می کند چطور اورا رد کند. اورا تست می کنند. به او یک گیلاش...
  9. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    یه پسربچه کلاس اولی به معلمش میگه : خانوم معلم من باید برم کلاس سوم معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟ اونم میگه : آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من چند تا تست ازش بگیریم...
  10. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    زن نصف شب از خواب بیدار شد و دید که شوهرش در رختخواب نیست و به دنبال او گشت. شوهرش را در حالی که توی آشپزخانه نشسته بود و به دیوار زل زده بود و در فکری عمیق فرو رفته بود و اشک‌هایش را پاک می‌‌کرد و فنجانی قهوه‌ می‌‌نوشید پیدا کرد … در حالی‌ که داخل آشپزخانه می‌‌شد پرسید: چی‌ شده...
  11. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    یه روز مسوول فروش، منشی دفتر، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف سرویس قدم می زدند یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم منشی می پره جلو و میگه: اول من، اول من! من می خوام که توی باهاماس باشم، سوار...
  12. Miss.Leyla

    داستان طنز هه هه

    کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟ بابی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه...
  13. Miss.Leyla

    ووووووووی پ تو چکااار من دااااری:razz:

    ووووووووی پ تو چکااار من دااااری:razz:
  14. Miss.Leyla

    تنهايي رابهانه كردم گريستم تا كسي نداندعاشق كيستم, تنهايي بهانه اي بيش نبود,هرچه بود درقلبم...

    تنهايي رابهانه كردم گريستم تا كسي نداندعاشق كيستم, تنهايي بهانه اي بيش نبود,هرچه بود درقلبم فقط يادتوبود.
  15. Miss.Leyla

    آدمها رسمشونه پابند دلدارنمیشن"خوب گرفتارمیکنن اما گرفتارنمیشن"آدمها رسمشونه شاخه به شاخه می...

    آدمها رسمشونه پابند دلدارنمیشن"خوب گرفتارمیکنن اما گرفتارنمیشن"آدمها رسمشونه شاخه به شاخه می پرن"دل و بیمارمیکنن اما پرستار نمیشن؟
  16. Miss.Leyla

    اگر واقعا عشق را یافتی، به آن پرواز بده و رهایش کن. اگر خودش ماندن را انتخاب کرد، به این...

    اگر واقعا عشق را یافتی، به آن پرواز بده و رهایش کن. اگر خودش ماندن را انتخاب کرد، به این معناست که عشق واقعی تو همان است.
  17. Miss.Leyla

    کنار آشیانه تو آشیانه می کنم / تمام آشیانه را پر از ترانه می کنم / یکی سوال کرد برای چه زنده...

    کنار آشیانه تو آشیانه می کنم / تمام آشیانه را پر از ترانه می کنم / یکی سوال کرد برای چه زنده ای؟ و من برای زندگی تو را بهانه می کنم!
  18. Miss.Leyla

    خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ،...

    خواهش میکنم ، بی حوصلگی هایم را ببخش ، بدخلقی هایم را فراموش کن ، بی اعتنایی هایم را جدی نگیر ، در عوض من هم تو را می بخشم که مسبب همه ی اینهایی .
  19. Miss.Leyla

    پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال ، لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی...

    پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال ، لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس .
  20. Miss.Leyla

    اگرکسی رادوست داری به او بگو زیرا قلب ها معلولا با کلماتی که ناگفته میماند میشکنند.

    اگرکسی رادوست داری به او بگو زیرا قلب ها معلولا با کلماتی که ناگفته میماند میشکنند.
بالا