دلیل بارش باران.....
نهایت عشق اوج باور و سر حد احساسی آسمانی است ..
وقتی نسیم عشق دستهای سپید ابر های عاشق را به دست هم می سپارد
به یمن این پیوند پاک...
دلیل بارش باران.....
نهایت عشق اوج باور و سر حد احساسی آسمانی است ..
وقتی نسیم عشق دستهای سپید ابر های عاشق را به دست هم می سپارد
به یمن این پیوند پاک...
موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه ای است، رفتن رسیدن است
تا شعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است
ما مرغ بی پریم، از فوج دیگریم
پرواز بال ما، در خون تپیدن است
پر می کشیم و بال، بر پرده ی خیال
اعجاز ذوق ما، در پر کشیدن است
ما هیچ نیستیم، جز سایه ای ز خویش...
گر چشم بامداد به خورشید روشن است
ما را دل از خیال تو جاوید روشن است
آوارگی است طالع ما روشنان عشق
وین مدعا ز گردش خورشید روشن است
در این شبی که روزنه ها تیرگی گرفت
ما را هنوز دیده امّید روشن است
در قلب من دریچه به خورشیدها تویی
وقتی که شب ز روزنِ ناهید روشن است
فرجام هر چراغی و شمعی ست...
درراه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطره آبم که در اندیشه دریا
افتادم وباید بپذیرم که بمیرم
یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم
این کوزه ترک خورد ! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم
خاموش مکن آتش افروخته ام را...
غم دوری خیلی سختِ مخصوصاً اگه تو باشی
مخصوصاً اگه بری تو دیگه پیش من نباشی
می دونی که بی توموندن توی دنیا یه عذاب
اگه تو یه روز نباشی زندگیم بی تو خراب
نزار اینجا من بمونم حیرون و خیلی پریشون
مهربون برگرد تو پیشم دلمو انقدر نسوزون
نگو که خبر نداری دارم از دوریت می میرم
جای دستای قشنگت...
دوری از خدا
یار در عشق کنون شهره ی بازار شده / لیک از باطن او مکر پدیدار شده این چه لطفیست که دلدار نماید با یار / یار زو خوار شده خسته و بیمار شده
درس در مکتب یاری نبود ظلم و ستم / ظالم این عصر به ما یار وفادار شده
ای نگارم نشود بخت و...