نتایح جستجو

به یادگار ساعتی بر دست ات بسته ام ... که یادت نرود !! چقدر زمان باید بگذرد ... تا یکی مثل من دوباره عاشق یکی مثل تو شود

شعر هایم حــــــــــرف ندارند تنهـــــــا ... بارش مکرر احساسات سیلی خورده اند .

ممنون تو چطوری خوبی؟ ممنون الهی هنوز زبونت باز نشه ! :D

سوال نفر قبل رو جواب بده و سوال جدیدی از نفر بعدی بپرس همین :gol: امیدوارم تاپیک تکراری نباشه :gol:

چشمانم را میبندم...به یاد تو می افتم..به یاد خاطراتمان و بی اختیا رمی گویم دوستت دارم

سکوت میکنم... نه اینکه گله ای نیست... گلویی نمانده برای فریاد...

شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشته ای اما حال که به آن دعوت شده ای؛ تا میتوانی "زیبا برقص"

میدانی پاییز می رود و تو میروی عشق میرود و همه حس هایم تمام میشود زمستان می آید و فصل نو میشود اینجا همه چیز یخ زده ست

اف بودم خوبه من فارسی حرف می زنم :confused:

دل تنگم! مزن سنگم! توانم نیست آری! آشیانم نیست! یار مهربانم نیست! بی جرم از برم دامن کشیده است او من خود، زخمی ام زین غم مزن سنگم دل تنها! مزن سنگم!

مهم نبود برای من که تو با من چه می کنی بیا ببین برای تو که با خودم چه می کنم

همچنان به صداي قدم‌هايي گوش سپرده‌ام كه نزديك مي‌شوند و نمي‌رسند ! دور مي‌شوند و نمي‌روند ... !

سلام من چراغ خاموش نمیام هروقت آن بشم چراغم روشن میشه پس اگر خاموشم یهنی نیستم :gol:

:gol::D

[IMG]

از تو سرودن کارسختی نیست کافیست ناز چشمانت حجم ذهنم را تسخیر کنند . . .

. . . سر درد ... درد سر ... سر درگم ... سر گیجه ... سر به هوا ... چقدر “ سر ” به سرم میگذارند دقیقه های سرد ... بی تو

نمـــی دانم چــــرا ؟! این روزهــــا در جـــواب هـــركــــه از حـــالم مـــی پرســــد تـــا مــــی گویــــم ... " خوبــــــــم " چشمـــــانم خیس مــــی شـــــود ... !

چرا بچه گذاشتی ؟ :D