نتایح جستجو
-
اشعار و نوشته هاي عاشقانه
مرا به تيرگی ها مسپار به آلـــــودگی ها مرا به خاطره ها بسپار. به روشنایی ها هرچند هميشه در اين باغ صدای کلاغ می آيد. کبوتران را نشاید که در آشيانه بميرند...- hale a.a
- ارسال #2,295
- تالار: اشعار و صنايع شعری
-
اشعار و نوشته هاي عاشقانه
دردنـــاک است که عــاشق بـه مرادش نرسد در پی يــــار شود پـــــــير و بـه يـــارش نـرسد روز و شب منـتظر لحــظه موعود شود دلخراش است كه آخر بمرادش نرسد درميان همه گلها، گل دلخواه خودش خود بکـارد ولي آخـر به گلابش نرسد جانگدازست كه شب تابه سَحر گريه کند چه اليم است كه معشوق بدادش نرسد گريه...- hale a.a
- ارسال #2,294
- تالار: اشعار و صنايع شعری
-
برای تو می نویسم
آقا گمانم من شما را دوست... حسی غریب و آشنا را دوست... نه نه! چه می گویم فقط این که آیا شما یک لحظه ما را دوست؟ منظور من این که شما با من... من با شما این قصه ها را دوست... ای وای! حرفم این نبود اما سردم شده آب و هوا را دوست... حس عجیب پیشتان بودن نه! فکر بد نه! من خدا را دوست... از دور می آید... -
برای تو می نویسم
من همان شبان ِ عاشقم سینه چاک و ساکت و غریب بی تکلّف و رها در خراب ِ دشتهای دور ساده و صبور یک سبد ستاره چیده ام برای تو یک سبد ستاره کوزه ای پُر آب دسته ای گل از نگاه ِ آفتاب یک رَدا برای شانه های مهربان تو! در شبان ِ سرد چارُقی برای گامهای پُر توان ِ تو در هجوم درد... من همان بلال ِ الکنم... -
برای تو می نویسم
و من باز تنهاتر از هميشه چه سرد واژه ها را به قتلگاه مي برم... اي كاش مي دانستي آنروز كه رفتي نگاهم هنوز به راهت مانده است... بر نگرد...من به او دل بسته ام....و او مرا باور كرده است....باور كزده هيچ گاه عاشق نبوده ام و چشمهايم به هواي هيچ چشمي باراني نبوده است... او باور كرده تنهايي تلح مرا... -
برای تو می نویسم
نگام نمي كني چرا؟ چرا نمي بيني منو چرا ازم پس مي گيري شباي با تو بودنو... -
برای تو می نویسم
*گيرم اين باغ گلاگل بشكوفد رنگين...به چه كار آيدم اي گل؟به چه كارم بي تو؟ **كوچولوئك من،داري مي ري كجا؟دل منو داري مي بري كجا؟(و باز هم شازده كوچولو!) ***راضي ام به رضاي تو ها!حرف ها مي زنم ها! محتاج قصه نيست گرت قصد خون ماست...چون رخت از آن توست،به يغما چه حاجتست؟!! -
برای تو می نویسم
بيش از اينها...آه،آري بيش از اينها مي توان خاموش ماند مي توان ساعات طولاني با نگاهي چون نگاه مردگان ثابت خيره شد در دود يك سيگار خيره شد در شكل يك فنجان در گلي بي رنگ بر قالي... -
برای تو می نویسم
نیمه شب در دل دهلیز خموش لرزه پایی افکند طنین، دل من، چون دل گلهای بهار.. پر شد از شبنم لرزان یقین گفتم این اوست که باز آمده است... -
برای تو می نویسم
... و این منم! ... و این منم! ... و این منم! زنی تنـــــــها! در آستانه فصلی سرد در ابتدای درک هستی آلوده زمین و... -
برای تو می نویسم
نیمه شب در دل دهلیز خموش لرزه پایی افکند طنین، دل من، چون دل گلهای بهار.. پر شد از شبنم لرزان یقین گفتم این اوست که باز آمده است... -
-
**قطعه ي گمشده**
چند سالی میگذشت که دایره آبی قطعه گمشده خود را پیدا کرده بود. اکنون صاحب فرزند هم شده بود، یک دایره آبی کوچک با یک شیار کوچک. زمان میگذشت و دایره آبی کوچک، بزرگ میشد. هر چقدر که دایره بزرگ تر میشد شعاع آن هم بیشتر میشد و مساحت شیار که دیگر اکنون تبدیل به یک فضای خالی شده بود نیز بیشتر. آنقدر...- hale a.a
- موضوع
- پاسخ ها: 5
- تالار: گفتگوی آزاد
-
نامه یه دختر به همسر آینده اش !!!
بابا خوب حق داره دختره! تو اين مملكتي كه شب مي خواي مطمئن نيستي فردايي هم هست ما به فكر خودمون نباشي كي باشه؟! راستش من با اينكه خودم دارم ازدواج مي كنم اما هنوزم به وفاي نامزدم ايمان ندارم!- hale a.a
- ارسال #10
- تالار: گفتگوی آزاد
-
یک روز تا آخر عمرت بیشتر نمونده!!!!!
واي باشه حالا دعوام نكن گناه دارما! همه ي شاما مال خودت! يه كم مهربونتر! -
یک روز تا آخر عمرت بیشتر نمونده!!!!!
زياد نكشيا خدايي نكرده يه وقت...!اونوقت من چيكار كنم؟! (قرار نشد همه رو خبر كني!:redface:اگه همه بخوان بيان با اينهمه مهمون چيكار كنم؟!بدبخت ورشكست ميشه!) -
یک روز تا آخر عمرت بیشتر نمونده!!!!!
اين يه موردو استثنائا چون داداشمي و آخر عمرته(واي خدا نكنه چي ميگم من؟!:cry:)كوتاه ميام! بكش! -
یک روز تا آخر عمرت بیشتر نمونده!!!!!
همين كارا رو كردي شدي آخر عمري ديگه!:mad: نخيرم اصلا از اين خبرا نيست!:mad:شما رو چه به سيگار و اين حرفا؟!:mad::mad: -
یک روز تا آخر عمرت بیشتر نمونده!!!!!
آره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟يعني چي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟:eek::eek::confused: -