روز اول عید مامانم میخواست بره سر خاک مادرش.. بعد چون خیلی زود بود من و برادرم نرفتیم.. قرار شد خودمون با ماشین بیرون بریم خونه دایی بزرگم.. من یه ساک دستی عروسکی دارم که لاک و اسپری و یه کم وسیله آرایش گذاشتم توش که کیفم سنگین نشه و دادم به محمد که بیاره..
با تاکسی رفتیم رسالت از ماشین که پیاده...