نتایح جستجو

  1. soheil wolf

    آجی سلام از آجی سمیرا خبر نداری راستی آجی آلیس چرا خداحافظی کرد زود خبر بده ازشون بهم

    آجی سلام از آجی سمیرا خبر نداری راستی آجی آلیس چرا خداحافظی کرد زود خبر بده ازشون بهم
  2. soheil wolf

    اضری کجای>>>؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    اضری کجای>>>؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  3. soheil wolf

    سلام نه نمیشناسیم ولی آجی منی

    سلام نه نمیشناسیم ولی آجی منی
  4. soheil wolf

    زود بیا پروفایلم.......................

    زود بیا پروفایلم.......................
  5. soheil wolf

    سوسش اه اه به به

    سوسش اه اه به به
  6. soheil wolf

    ای زندگی من. ای گل بهار من آن زمان که غم زندگی من را از متلاشی میکند به تو می اندیشم .به عظمت...

    ای زندگی من. ای گل بهار من آن زمان که غم زندگی من را از متلاشی میکند به تو می اندیشم .به عظمت دریاها قسم به آبی آسمانها قسم که دوستت دارم. ای زندگی من گل من بگزار در آسمان عشق تو برواز کنم بگزار هوای عشق تو را در تمام وجودم حس کنم زندگی زیباست اما با تو در کنار تو به فکر تو زندگی من امکان...
  7. soheil wolf

    باز هم گرما به سرزمین سرده وجودم باز گشت و باز هم قلب کوچکم شروع به تبیدن کرد .من ادعای عشق...

    باز هم گرما به سرزمین سرده وجودم باز گشت و باز هم قلب کوچکم شروع به تبیدن کرد .من ادعای عشق نمی کنم چه کنم نمی توانم .شاید زندگی دوباره لبخندی به رویم زد لبخندی به وسعت دل تمام عاشقان لبخندی نابایان ولی من هنوز ادعای عشق نمی کنم حتی اگر چشمان بی فروغم باز هم به روی دیدگان زیبایت گشوده...
  8. soheil wolf

    کاش ميشد عشق را تفسير کرد خوابه چشمان تو را تعبير کرد کاش ميشد همچون گلها ساده بود سادگی را...

    کاش ميشد عشق را تفسير کرد خوابه چشمان تو را تعبير کرد کاش ميشد همچون گلها ساده بود سادگی را با تو عالمگير کرد کاش ميشد در خراب آباد دل خانه احساس را تعمير کرد کاش ميشد در حريم سينه ها عشق را با وسعتش تکثير کرد
  9. soheil wolf

    تقدير من هميشه شکيبايی وفاست او از ترانه تنهاي ام جداست زنی که من بر سر راهش نشسته ام بيگانه...

    تقدير من هميشه شکيبايی وفاست او از ترانه تنهاي ام جداست زنی که من بر سر راهش نشسته ام بيگانه ای که از تب عشقش شکسته ام ديگر کنار آينه ها پيدا نمی شود رويا که بی حضور تو زيبا نمی شود
  10. soheil wolf

    آن زمان که خورشيد قلب من برای هميشه غروب کرد آن زمان که خونی که در رگهايم جاری بود برای هميشه...

    آن زمان که خورشيد قلب من برای هميشه غروب کرد آن زمان که خونی که در رگهايم جاری بود برای هميشه خشکيد آن زمان که لبهايم برای هميشه بسته شد آن زمان که افکارم من را تنها در ميان آسمان رها کردند آن زمان که تنها جسمم از ميان رفت روحم به پرواز در آمد آن زمان من مرده ام وشب هنگام برای يک بار و...
  11. soheil wolf

    من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن...

    من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم. ای بهار زندگی ام اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد برگرد باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا باز هم...
  12. soheil wolf

    سلام ..........................................

    سلام ..........................................
  13. soheil wolf

    آره تمام شده تیسا به لینگ هیمه به دوش وشنا بتیم اسیرتیم آجی

    آره تمام شده تیسا به لینگ هیمه به دوش وشنا بتیم اسیرتیم آجی
  14. soheil wolf

    سلاممممممممممممممممممممممممممممم

    سلاممممممممممممممممممممممممممممم
  15. soheil wolf

    به به بب به به چه عجب اومدی

    به به بب به به چه عجب اومدی
  16. soheil wolf

    سلام آجی بزرگه

    سلام آجی بزرگه
  17. soheil wolf

    سلام آجی کوچولو من خوبی دلم واست تنگ شده بود کجای نیستی البته منم نیستم

    سلام آجی کوچولو من خوبی دلم واست تنگ شده بود کجای نیستی البته منم نیستم
  18. soheil wolf

    خدایم آه ای خدایم آه ای خدایم صدایت میزنم بشنو صدایم شکنجه گاه این دنیاست جایم به جرم زندگی...

    خدایم آه ای خدایم آه ای خدایم صدایت میزنم بشنو صدایم شکنجه گاه این دنیاست جایم به جرم زندگی این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم مرا بگذار با این ماجرایم نمی پرسم چرا این شد سزایم آه ای خدایم بشنو صدایم گلویم مانده از فریاد و فریاد ندارد کز غم مرگ صدا را به بغض در نفس پیچیده سوگند به گل...
  19. soheil wolf

    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير منم اون مرداب پير از همه...

    ميون يه دشت لخت زير خورشيد كوير مونده يك مرداب پير توي دست خاك اسير منم اون مرداب پير از همه دنيا جدام داغ خورشيد به تنم زنجير زمين به پام من همونم كه يه روز مي خواستم دريا بشم مي خواستم بزرگترين درياي دنيا بشم آرزو داشتم برم تا به دريا برسم شبو آتيش بزنم تا به فردا برسم اولش چشمه بودم زير...
  20. soheil wolf

    آره تازه دان کردم قشنگه گوش داده بودمش شب بخیر

    آره تازه دان کردم قشنگه گوش داده بودمش شب بخیر
بالا