اینجا منم
همانی که بود و نگاه بی تمنای بودنت را چون قاب عکسی دیرین بر رخ کشید تا عکس حضورت را بر دیوار قلبش احساس کند .
می گفتی بودنت را برای بودن هر آینه داده ای و مانده ای میان این و آن ، تا باشی هر آنچه این خواهد و آن شود . اما ندانستی که بودنت چون فصل بی ریای نگاه مادر حریمی ندارد برای تن...