نتایح جستجو

hasti?

chetormage , mage bayad vase alaghemandiam be shoma ham tozih bedam ?

ok , chon be bozorgtarhA ehteram gozashti , eshkal nadare

mamnoonam vase tashakoretoon , shoma ham tooye in topik faal beshid mikhaym in topice ro hefzesh konim , tanks

khob bale negah endakhtam , vali oon kheyli mokhtasare dige , movafegh nisti ?

manham hamintor , chejoori mishe bishtar ba shoma ashna shod ? albate age jesarat nist.

oon shahri ke shoma zendegi mikonid :smile::smile: che mani mide , man ke motevajeh nashodam,.

salaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam khoobi ?

عشق عمومی - احمد شاملو عشق عمومی - احمد شاملو اشک رازی است لبخند رازی است عشق رازی است اشک آن شب لبخند عشق ام بود. ¤ قصه نیستم که بگویی نغمه نیستم که بخوانی صدا نیستم که بشنوی یا چیزی چنان که ببینی یا چیزی چنان که بدانی... من درد مشترک ام مرا فریاد کن. ¤ درخت با جنگل سخن می گوید علف با...

یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب منو می بره ته اون دره اون جا که شبا یکه و تنها تک درخت بید شاد و پر امید می کنه به ناز دسّشو دراز که یه ستاره بچکه مث یه چیکه بارون به جای میوه ش نوک یه شاخه ش بشه آویزون... یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب منو می بره از توی زندون مث شب پره با خودش بیرون می...

hala chejoori mishe ba shoma bishtar ashna shod ba in vaziat ?

هوای تازه - احمد شاملو هوای تازه - احمد شاملو یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب منو می بره کوچه به کوچه باغ انگوری باغ آلوچه دره به دره صحرا به صحرا اون جا که شبا پشت بیشه ها یه پری میاد ترسون و لرزون پاشو می ذاره تو آب چشمه شونه می کنه موی پریشون...

دریچه - مهدی اخوان ثالث دریچه - مهدی اخوان ثالث ما چون دو دریچه رو به روی هم آگاه ز هر بگو مگوی هم. هر روز سلام و پرسش و خنده هر روز قرار روز آینده عمر آینه بهشت ،اما ...آه بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه اکنون دل من شکسته و خسته است زیرا یکی از دریچه ها بسته ست نه مهر فسون،نه جادو کرد، نفرین...

ok harjoor shoma rahati .

نشانی - سهراب سپهری نشانی - سهراب سپهری « خانه ی دوست کجاست؟» در فلق بود که پرسید سوار. آسمان مکثی کرد. رهگذر شاخه ی نوری که به لب داشت به تاریکی شن ها بخشید و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: « نرسیده به درخت ، کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است و در آن عشق به اندازه ی پر های صداقت آبی...

شبانه - احمد شاملو شبانه - احمد شاملو احمد شاملو شبانه مردی چنگ در آسمان افکند، هنگامی که خون اش فریاد و دهانش بسته بود. خِنجی خونین بر چهره ی ِ نا باور ِ آبی!- عاشقان چنین اند. کنار ِ شب خیمه بر افراز، اما چون ماه بر آید شمشیر از نیام برآر و در کنارت بگذار.

shoma tehran hasti?

در فصل بهاراگر بتی حور سرشت / یک ساغر می دهد مرا بر لب کشت هرچند بنزد عامه این باشد زشت / سگ به زمن ار برم دگر نام بهشت

گویند هرآن کسان که با پرهیزند / زانسان که بمیرند چنان برخیزند ما با می و معشوقه ازآنیم مدام / باشد که به حشرمان چنان انگیزند

گویند بهشت و حورعین خواهد بود / وآنجا می و شیر وانگبین خواهد بود گر ما می و معشوقه گزیدیم چه باک / چون عاقبت کار چنین خواهد بود