چون می گذرد غمی نیست !!
قصه ی آن دختر نابینا را می دانی ؟که از خودش تنفر داشت از تمام دنیا تنفر داشت ؛
و فقط یکنفر را دوست داشتدلداده اش راو با او چنین گفته بود« اگر روزی قادر به دیدن باشمحتی اگر بتوانم دنیا را برای یک لحظهببینم عروس حجله گاه تو خواهم شد »***و چنین شد که آمد آن روزی که یکنفر...