حکایت باشگاه ما از دوسال پیش تا حالا همون حکایت سیبه که صدتا چرخ میزنه تا به زمین برسه.
ادمایی که میان یه سری که دیگه نمیان یه سری که تازه اومدن اما از قدیمیا معرف تر شدن همه جورشم پیدا میشه ادمای عجیب ادمای ساده ادمای عصر حجری ادمای روشن فکر ادمای مشتی ادمای عصبی اما نوع بیکارش از بقیه بیشتره...