نتایح جستجو

  1. b65241

    وقتی دنیا حتی یک نفر مانند [IMG] داشته باشد که به یادت باشد، باید زندگی کرد

    وقتی دنیا حتی یک نفر مانند [IMG] داشته باشد که به یادت باشد، باید زندگی کرد
  2. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  3. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  4. b65241

    ديگران را هم غم هست به دل‌، غم من ، ليك‌، غمي غمناك است :cry:

    ديگران را هم غم هست به دل‌، غم من ، ليك‌، غمي غمناك است :cry:
  5. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  6. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  7. b65241

    از وقتی مدیر شدی دیگه جواب نمیدی بابابزرگی[IMG]

    از وقتی مدیر شدی دیگه جواب نمیدی بابابزرگی[IMG]
  8. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  9. b65241

    مدیر خونه نیست؟[IMG]

    مدیر خونه نیست؟[IMG]
  10. b65241

    دومین نظر سنجیِ مسابقۀ ادبیِ4

    فک کنم اضافه نشدا نغمه جونی
  11. b65241

    مبارکهههههههههههههههههههههههههههههههه[IMG]

    مبارکهههههههههههههههههههههههههههههههه[IMG]
  12. b65241

    اگر پست شماره 12 در تاپیک "میشه کمکم کنین" اصلاح بشه خیلی بهتره چون واقعاً توهینه ممنون:gol:

    اگر پست شماره 12 در تاپیک "میشه کمکم کنین" اصلاح بشه خیلی بهتره چون واقعاً توهینه ممنون:gol:
  13. b65241

    بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

    روزی روزگاری در زمان های دور، در همین حوالی مردی زندگی می كرد كه همیشه از زندگی خود گله مند بود و ادعا میكرد "بخت با من یار نیست" و تا وقتی بخت من خواب است زندگی من بهبود نمی یابد. پیر خردمندی وی را پند داد تا برای بیدار كردن بخت خود به فلان كشور نزد جادوگری توانا برود. او رفت و رفت تا در...
  14. b65241

    خوبی؟[IMG]

    خوبی؟[IMG]
  15. b65241

    من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی كه می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه...

    من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی كه می بینم بد آهنگ است بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم ببینیم آسمان هر كجا آیا همین رنگ است ؟ كجا ؟ هر جا كه اینجا نیست من اینجا از نوازش نیز چون آزار ترسانم ز سیلی زن ، ز سیلی خور وزین تصویر بر دیوار ترسانم بیا ای خسته خاطر...
  16. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  17. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  18. b65241

    [IMG]

    [IMG]
  19. b65241

    و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به...

    و هنگامی که مرد خیاط به خانه برگشت آن پارچه را دید و فورا داستان آن زن و معشوقه ی پسرش را به یاد آورد و همسرش را همان موقع طلاق داد سپس شیطان گفت : اکنون من به کید و مکر زنان اعتراف می کنم و آن زن گفت :کمی صبر کن نظرت چیست اگر مرد خیاط و همسرش را به همدیگر بازگردانم؟؟؟!!! شیطان با تعجب...
  20. b65241

    زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟...

    زن به شیطان گفت : آیا آن مرد خیاط را می بینی ؟ میتوانی بروی وسوسه اش کنی که همسرش را طلاق دهد ؟ شیطان گفت : آری و این کار بسیار آسان است پس شیطان به سوی مرد خیاط رفت و به هر طریقی سعی می کرد او را وسوسه کند اما مرد خیاط همسرش را بسیار دوست داشت و اصلا به طلاق فکر هم نمی کرد پس شیطان برگشت و...
بالا