نتایح جستجو

  1. DONYA16822

    "گاه باید از ارابه ی دنیا پایین آمد و زیر سایه ی درختی آرام گرفت وبا خود کمی درد دل کرد":smile:

    "گاه باید از ارابه ی دنیا پایین آمد و زیر سایه ی درختی آرام گرفت وبا خود کمی درد دل کرد":smile:
  2. DONYA16822

    شیشه ها مات و بخار گرفته اند هوا سرد است و لطیف ، مثل حریری که شکافتنش ناممکن باشد ابرها به...

    شیشه ها مات و بخار گرفته اند هوا سرد است و لطیف ، مثل حریری که شکافتنش ناممکن باشد ابرها به دیدار خاک آمده اند ؛ نزدیک و نزدیک و نزدیک شده اند، انگار چسبیده اند به زمین مانند فرزندی جدا افتاده از مادر که پناهی یافته باشد . آخرین نفسهای پاییز است. و پاییز برگهایش را ریخته و پالتویش را بر دوش...
  3. DONYA16822

    [IMG]

    [IMG]
  4. DONYA16822

    پاک میکنم از صفحه افکارم ؛ترس را ، هیاهو را و مینویسم دوباره ؛ شور را ، جوانی را به یکباره تازه...

    پاک میکنم از صفحه افکارم ؛ترس را ، هیاهو را و مینویسم دوباره ؛ شور را ، جوانی را به یکباره تازه میشوم صورتم برق میزند از نور خدا و دلم باز میگیرد زمانی که ؛ خاطرم میرود به آسمانِ هراسِ دیروز میترسم که مبادا خاموش شود این چراغ روشن بیداری من هر ثانیه با این کشمکشها میمیرم و جان میگیرم نمیدانم از...
  5. DONYA16822

    تو در سجده گاه پیشانی ، در محراب دل جای داری تو در سکوت پر فریاد من ، در این خانه جای داری تو...

    تو در سجده گاه پیشانی ، در محراب دل جای داری تو در سکوت پر فریاد من ، در این خانه جای داری تو در چشمهای پر حسرت کودکی فقیر جای داری تو در دستان قدرتمند یک غنی جای داری تو به هزار صورتی و در صورتی جای نداری مطلق و بیهمتا تویی و در تک تک اجزا جای داری هرکجا آسمان هست،تو آنجایی هرکجا اشک،...
  6. DONYA16822

    سلام صندوقتون انگار پره ...

    سلام صندوقتون انگار پره ...
  7. DONYA16822

    کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت، سفری بی همراه، گم شدن تا ته تنهایی محض، یار تنهایی من با...

    کوله بارم بر دوش، سفری باید رفت، سفری بی همراه، گم شدن تا ته تنهایی محض، یار تنهایی من با من گفت: هر کجا لرزیدی، از سفرترسیدی، تو بگو، از ته دل من خدا را دارم...
  8. DONYA16822

    لبخند بزن ...:smile: زیرا برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند. گاه قوسی...

    لبخند بزن ...:smile: زیرا برآمدگی گونه هایت توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند. گاه قوسی کوچک، می تواند معماری بنایی را نجات دهد.
  9. DONYA16822

    تنها قدم میزنم روی افکاری که پیش تو جا ماند روی پیاده روی خیس از اشک آسمان تنها قدم میزنم...

    تنها قدم میزنم روی افکاری که پیش تو جا ماند روی پیاده روی خیس از اشک آسمان تنها قدم میزنم دستانم سرد است نفسم سرد است و بیش از همه نگاهم
  10. DONYA16822

    کوتاه مینویسم ؛ گوش زمانه کر شده و چشمش نابینا و توانش ناتوان کوتاه مینویسم ؛ تا دنیا با...

    کوتاه مینویسم ؛ گوش زمانه کر شده و چشمش نابینا و توانش ناتوان کوتاه مینویسم ؛ تا دنیا با دستانش لمس کند و با احساسش بخواند ؛ که "چقدر ناملایم شده است" کوتاه مینویسم ؛ چون من نیز مانند دنیا ناتوان از نوشتن شده ام کوتاه مینویسم چون؛ آدمهای دنیا نیز مانند من حوصله ی دیدن و خواندن...
  11. DONYA16822

    با اجازتون ... من میرم مواظبه دله مهربونتون باشد خداحافظتون :smile::smile:

    با اجازتون ... من میرم مواظبه دله مهربونتون باشد خداحافظتون :smile::smile:
  12. DONYA16822

    اون پرنده ها رو میبینید ..... بالای ایوان مسجد نشستن حسودیم میشه بهشون :cry: :cry: چقدر اینجا...

    اون پرنده ها رو میبینید ..... بالای ایوان مسجد نشستن حسودیم میشه بهشون :cry: :cry: چقدر اینجا با خدا درد و دل کردم یادش بخیر
  13. DONYA16822

    اینم عکساس مسجد جامع قزوین همونی که قبلا بهتون گفته بودم لحظه های ناب عاشقی اینجاست...

    اینم عکساس مسجد جامع قزوین همونی که قبلا بهتون گفته بودم لحظه های ناب عاشقی اینجاست [IMG][IMG][IMG][IMG][IMG]
  14. DONYA16822

    برای من پر بوددددددددددددد :redface:

    برای من پر بوددددددددددددد :redface:
  15. DONYA16822

    عالیه ............... بارون ....... انگار نمیشه پیام خ بفرستم :(

    عالیه ............... بارون ....... انگار نمیشه پیام خ بفرستم :(
  16. DONYA16822

    خدا هیچ کس رو نا امید نمیکنه .. مخصوصا شازده کوچولو رو :cry:

    خدا هیچ کس رو نا امید نمیکنه .. مخصوصا شازده کوچولو رو :cry:
  17. DONYA16822

    گفتند:باش مجبور شدیم به بودن گفتند : زندگی کن مجبور شدیم به زندگی کردن گفتند : بمیر مجبور شدیم...

    گفتند:باش مجبور شدیم به بودن گفتند : زندگی کن مجبور شدیم به زندگی کردن گفتند : بمیر مجبور شدیم به مردن گفتند و گفتند و ما مجبور شدیم و مجبور شدیم ولی بین این همه اجبار تنها اختیاری که داشتیم فقط تو بودی فقط تویی که میگویی داشتن من اختیاریست و من با تمام وجودم با تو بودن را میپذیرم و با تمام...
  18. DONYA16822

    اگه گلش پرپر بشه .... چی !!! اونوقت شازده کوچولو تنها میمونه :cry:

    اگه گلش پرپر بشه .... چی !!! اونوقت شازده کوچولو تنها میمونه :cry:
  19. DONYA16822

    و من با درشکه ی خدا سفر آغاز کردم ، پرواز کردم آهای هم نفس من!!!!! سرت را بالا بگیر ،ببین ترسی...

    و من با درشکه ی خدا سفر آغاز کردم ، پرواز کردم آهای هم نفس من!!!!! سرت را بالا بگیر ،ببین ترسی از آسمان ندارم !!! دارم پرواز میکنم ، اشکهایت را پاک کن بخند که خنده ی تو بدرقه ی راهم خواهد بود دیگر از چیزی ترس ندارم / در دلم حسی مبهم از جنس فراغت / و غرق در روشنی ام با یک پلک زدن و یک لحظه...
  20. DONYA16822

    اگه بیاد دیگه نمیزارم بره ............ آخه با گلش دعواش میشه .... غصه میخوره ..........

    اگه بیاد دیگه نمیزارم بره ............ آخه با گلش دعواش میشه .... غصه میخوره ..........
بالا