چرا باغچه ی کوچک ما سیب نداشت؟! تو به من خندیدی و ندانستی که به چه دلهره سیب را از باغچه ی همسایه دزدیدم ،باغبان از پی من تند دوید ،سیب را دست تو دید ، سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز سالهاست که خش خش گام تو می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا...