نه آب نه دانه
نه یاد نه خیال
اینجا قفس است
و من تنها ساکن قفسم
کبوتر ها کجایند ؟
این جا هوای کیست؟
قفسم را بردار و ببر
قفسم تنگ و تنهاست مرا ببر
مرا به کوه مرا به دشت
مرا به آب مرا به باران
مرا به دوست مرا به عشق بسپار
اگر نه مرا به مرگ رها کن
مرا به مرگ رها کن
که بی دوست خوشتر از مرگ...