نمیدونستم دوره ut از الان بوده!:biggrin:
حمیده که گفت یادم افتاد! مامان اینا رفتن شمال و من موندم که برم UT :)
و اما!
روزای خیلی پر تلاطمی داشتم!
یکی از مهمترین صفحات زندگیم داشت ورق میخورد و من با نهایت توانم نمیخواستم که اون برگ رد بشه! حاضر بودم هر کاری برای حفظش انجام بدم! الان که بهش...