ای خاطرانگیزترین صبح بهاری
خوش طعم ترازدانه شیرین اناری
چشمان توباغی است زگلهای معطر
امروزبرای من خسته چه داری
ازفکر تووچشم پرازشوروشرابت
انگار ندارم به خداراه فراری
دورازتب احساس تو ارام ندارم
ای انکه برای دلم ارام وقراری
شعر وغزلم مثل توجاری وروان نیست
ای کاش براین برکه خشکیده بباری
دستی بکشی...