نتایح جستجو

نه اون رو زده بود رفتم خون و خون ریزی این رو قرار داد الان هم که هنوز تو صدری (زشترین ها)

ننننه چرا چراغ خاموش میایییییی چرا اخرین زمان فعالیییییت رو پاک کردی هاااااااااااااااااااااااااا

هیچی ننه من چیز خواستن هااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اواتار رو تغیییر ادم فقط به خاطر گل نننه

من سر این بحث میکنم چرا تاپیک نمی تونم بزارم اون وقت بقیه میتونن بزارن :crying::crying::crying:

اوههههههههههههههههههههههههههههههههههه:w06::w06::w06: چه قدر طول کشیییید بخونی:whistle: خوابم گرفت:d

یکی دو تا پایییییینه این تاپیییییک http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=183544 :d:d:d

بابا ذوق هنری نداشتییید راستی تاپیک ادم تاثیر گذار هم بخونییید واقعا زیباست:whistle:

:d:d:d

بابا می خواستم یه تاپییییکی بزنم کلا همسایه ها رو زیر و رو کنم البوم عکس معرفی کاراکتر ها و در اخر لو دادن .........................................:whistle: که ادمین و سیستم نمیزاره:crying:

:whistle::whistle::whistle::whistle:

اهای سوفیا من باز نمی تونم تاپیک بزارم:crying: می خوام .................................. رو بزارم سیستم errrrror میده:w00: برو برام ریش گرو بزار پیش ادمیییین:w00:

http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=2076026#post2076026

ختر:موجودي است که وقتي تعجب ميکند ميگويد واااااااااا!! و وقتي خوشحال است ميگويد بميري الهييييييي!! وقتي غمگين است آه ميکشد و وقتي ميترسد جيييييييغ بنفش ميکشد . وقتي بدش مي آيد ميگويد ويشششش . وقتي خوشش مي آيد ميگويد ووييييي. همه عناصر ذکور گيتي در عشق او واله و سرگردانند . تاريخ تولد و شماره کفش...

مهربان خدای خوب من به خاطر آرامشی که ارزانی ام داشته ای از تو ممنونم به خاطر رفع همه دغدغه ها و امنیتم از ممنونم به خاطر جسم سالم و نشاط و شادابی ام از تو ممنونم به خاطر نیت پاک و قلب مهربانم از تو ممنونم به خاطر آگاهی و دانایی ام از تو ممنونم به خاطر گذشت و بخششم از تو ممنونم. مهربان خدای...

زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای صبحانه را برای شب درست کند. و من به خاطر می آورم شبی را بخصوص وقتی که او صبحانه ای، پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، تهیه کرده بود. در آن شب مدت زمان خیلی پیش، مادرم یک بشقاب تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بی نهایت سوخته در جلوی...

آموزگارى تصمیم گرفت که از دانش‌آموزان کلاسش به شیوه جالبى قدردانى کند. او دانش‌آموزان را یکى‌یکى به جلوى کلاس می‌آورد و چگونگى اثرگذارى آن‌ها بر خودش را بازگو می‌کرد. آن گاه به سینه هر یک از آنان روبانى آبى رنگ می‌زد که روى آن با حروف طلایى نوشته شده بود: « من آدم تاثیرگذارى هستم.» سپس...

این عکس چیه هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

ننننه

اهای ننه ای که تو قصابی کار میکنی این رو ببببین http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?p=2072381#post2072381 این کار ها رو فقط فقط برا یه نفر انجام دادم اون هم. . . . . . .. . . . . . . .. . . . . . . .. . . زشت تریییین ننه دنیاست

:cry::cry::cry: مجبورم از این نوشته ها بزارم:whistle: منبع اون تاپیک هامو ف ی ل ت ر کردن :w00: درد تنهایی من رو فقط تو دیدی، ندیدی؟ درد درد کشیدن های بی صدام رو تو دیدی، ندیدی؟ در جمع دوستان غریبه بودن ام را تو دیدی، ندیدی؟ در روزهای بلند روشنایی، آرزوی شب شدن ها را کشیدم تا کمی مست و بی...