نتایح جستجو

به خاطر اینه که تاپیک قدیمیه! محصول زیر آبی رفتن Hps!;)

ببخشید یافتم! حذف شد! علیرضا زبونی ازت تشکر میکنم. عالی بود.;);):gol:

هییییی[IMG]

در واقع یک نظام مفهوم مستقلی از بنیانگذارانش نداره! همونطور که یک کلاس درس مفهوم مستقلی از دانش اموزانش نداره! نمیدونم اینو شنیدین (یا قبلاً گفتم) انقلاب مثل گربه ای هست که بچه هاش رو میخوره! در داخل هر هویتی یک ضد هویت هم رشد میکنه! در داخل هر انقلابی یک ضد انقلاب هم رشد میکنه که اصل...

به همین سبب ما شرمنده الطاف شما هستیم!:redface: نمیدونم چی بگم! همین که عزیزی! من هم اینجوری!:redface::heart:

مرسی مهتاب جان! بارها این کتاب رو دیدم (توی دستفروشی ها) و نخریدم! ممنون که برام گذاشتیش! شرمنده محبت شما.:redface::heart::gol:

فکر کنم هنوز زود باشه بهش این پیشنهاد رو بدم! گرچه خیلی با هم راحت بودیم و بی تعارف ولی هنوز اونقدر صمیمی نشدیم که اینجوری یار غار بشیم. عید میبینمش. (امیدوارم):D

نه حمید جان! نبش قبر که نیست! زیر ابی میرم در و گوهر میارم بالا! خیلی هم سخته! ولی اون تاپیک افسانه ای رو قول داده بودم! هی یادش به خیر. یادته؟

فکر کنم قسمت مهمش این بوده که ادم توی خودش توان خود کم بینی رو پیدا کنه! به خودش شک کنه و ساختار های ذهنی و باورهاش رو بازبینی کنه و دوباره مرتب کنه! اینکه بفهمه (در عمل و نه در نظر) کوته نظر و کور دل نیست! متعصب نیست! فکر میکردم گاهی مغرورم ولی خوب این توانایی که کشف شد بسی خرسند شدیم...

من ناراحت نشدم. دوستم هم حتماً اینجا رو بهش معرفی میکنم. فکر کنم sh85 لب مطلب رو گفت! (تشکر جات):heart::heart::heart: ولی برادر وقتی میبینی تاپیکهایی مثل به نفر قبلیت یه اسم بده (مثلاً) توی این تالار غوغا میکنه خوب این تاپیک که دیگه اونفدرها هم بد نیست! بازم میگم از حرفت ناراحت نشدم. و فرض...

فروغ جون ببخشید! یکم احساس کردم توی اون پست جنگ و انقلاب لحنم خوب نبود! شرمنده اخلاق شما. راستیاتش من نیمه خوابم و اصلاً ندیدم پست شما بوده! بخشش شما مزید امتنان و شرمندگی است! دیدم پست رو خوندی گفتم بیام برای معذرت. دوست میداریم شما را!:redface::gol::heart:

من ادمهایی رو میشناسم که هم جانباز جنگ هستند و یا سرباز بودند و یا خانواده شهید بودند ولی حتی به اندازه یک ذره از این امکانات استفاده نکردند! من پیرزن و پیرمردی رو میشناسم که نماینده های بنیاد شهید رو از خونشون بیرون انداختند! برای اینکه چیزی در تربیتشون وجود داشت به نام مناعت نفس! این پیرمردی...

اینه که میگم ادمها با هم فرق دارند! ببینید اولاً حرف شما به نظر من توهین نبود! دوماً اصلاً بحث خواهر رو پیچوندن نبود! و همینطور بحث خوش گذشتن هم نبود! بحث این بود که من با آدمی اشنا شدم که این اشنایی به اتفاقات خوبی در من منجر شد! چیزهایی که تا مدتهای فکر من رو به خودش مشغول میکنه! همونطور...

ببینید من اینجوری میگم: کاری که پدران این افراد کردند خدمت و جانبازی به خاطر کشور بوده! بدون شک! ولی ایا این کاری که این فرزندان میکنند و جای افراد لایق تر از خودشون (از نظر علمی ) رو میگیرند و از امکاناتی که با پول ثروت های ملی و مالیات های این مردم تهیه شده به صورت ویژه استفاده میکنند، چیزی...

باشه! باشه!:biggrin: این قبیل تجربه ها رو تا نداشته باشی درک نمیکنی! باشه! خوب بالاخره ادمها با هم فرق میکنند.

دوست خوب اگه به اون تاپیکی که ادرس دادم رفته بودید میدید که در برابر این شروط به دختران اکیداً توصیه شده از مهریه صرف نظر کنند! مهریه کمک و تضمینی هرچند ضعیف و غیر قابل اتکا برای زنان هست که بتونند با کمکش طلاق بگیرند! خوب اگه حق طلاق داشه باشند نیازی به مهریه نیست! شما با حق طلاق در صورت حذف...

برای ادب و تربیت شما متاسفم و همین طور برای احترامی که بهتون گذاشتم! خوب ادم گاهی اشتباه میکنه ومنم اینبار اشتباه کردم با شما هم کلام شدم! ولی گوش کن اقا پسر وقتی داری با ادمی که نمیشناسی صحبت میکنی حریمی وجود داره به اسم ادب و یکی از ارکان ادب پیشداوری نکردنه! گفتم وسایل بهداشتی نگفتم...

اصلاً قیاس مع الفارق رو میدونی چیه؟ این مصداق قیاس مع الفارق نیست! این از اولندش! حالا دومندش! چرا خرید 70000 هزار تومنی من دلیل تورم نمیشه ولی سبد پر خانم خانه شما دلیل کم بودن تورم میشه! حالا سومندش! شما بر چه اساسی تورم رو اعلام میکنید؟ یا اصولاً به عنوان چه مقامی تورم رو اعلام...

ازادی بیان در کشور ما نزدیک به مطلق است! یه جوکی بود یه وقتی (ترکی نبود ) از یه قومی از اقوام ایران (لر هم نبود) میپرسن تو که روزه نگرفتی چرا افطار میکنی؟ (اصفهانی هم نبود) میگه (لحجه اش رو برای حفظ هویت حذف میکنم) خوب نماز که نمیخونیم! روزه هم که نمیگیریم! سحری و افطار هم نخوریم که دیگه کافر...

روز پنجشنبه یکی از اقوام از ولایت تماس گرفت گفت میخواد برای امتحان دکتری باید تهران و دو روزی بیاد مزاحممون بشه! گفتیم مراحمید! تشریف بیارید و مرسی که خبر دادید خونمون مثل بازار شامه! گفت شاید شب نیان و صبح بعدش بیام چون دارم با یکی از دوستام میام که خونه خواهرش تهرانه شاید شب برم اونجا و...