يادش بخير
سال اول دبيرستان بوديم كه يه معلم رياضي بد اخلاق داشتيم كه همه بچه ها ازش نفرت داشتن
روز معلم كه فرا رسيده بود يكي از بچه ها يه گل مصنوعي تو كيفش بود اومد و كيفشو گذاشت و خودش رفت بيرون بقيه ي بچه هام كه فكر ميكرديم اين گلو واسه معلم رياضي اورده دست به كارشديم (اخه زنگ اول رياضي...