نتایح جستجو

  1. pesar-mashhadi

    زندگی یعنی چه؟!!

    زندگی یعنی هر روز بدو بدو کن برای یک لقمه نون
  2. pesar-mashhadi

    علت قبول نشدن در کنکور ( طنز )

    آیا شما هم همچین برنامه ریزی باحالی دارید ؟؟؟
  3. pesar-mashhadi

    اموزش مربوط به:SKETCHUP

    یک سوال این sketch یعنی همون اسکیس ( میدونم سوالم خیلی مقدماتیه )
  4. pesar-mashhadi

    كل كل فوتبالی

    استقلال سرور پرسپولیسه
  5. pesar-mashhadi

    اموزش مربوط به:SKETCHUP

    سلام دوستان چند تا نرم افزار برای کشیدن اسکیس معرفی میکنید ؟؟؟ ممنون
  6. pesar-mashhadi

    كمك ،HELP ، سئوالات، FAQ ، درخواست ( پروژه هاي درسي )

    سلام دوست عزیز شما میتوانید با فشار دادن دکمه Thank هم تشکر کنید خوب برای کشیدن پلان بام شما باید طبقه ی بالا را بکشید . ولی این طبقه را بدون دیوار های داخلی بکشید . ولی پلکانتان باید باشد و جاهایی مثل پاسیو و... بعد از اون شما در گوشه ها جایی برای آب باران در نظر میگیرید . فعلا اینا...
  7. pesar-mashhadi

    متن کارت عروسی ( با حاله )

    شما هم دوست دارید که متن کارت عروسیتون اینجوری باشه ؟؟؟؟
  8. pesar-mashhadi

    كل كل فوتبالی

    استقلال سرور پرسپولیسه
  9. pesar-mashhadi

    كمك ،HELP ، سئوالات، FAQ ، درخواست ( پروژه هاي درسي )

    سلام دوست خوبم در مورد پلان بام . شما بگویید که در چه قسمت اش مشکل دارید تا راهنماییتان کنم ولی در مورد اینکه طبقه اول شما از طبقه همکف جلو تر هست . در کشیدن پلان باید قسمتهایی از پلان اول که آمده جلو را با خط چین نشان دهید و همچنین میتوانید قسمتهایی که ستون میخورد را هم نشان دهید
  10. pesar-mashhadi

    كل كل فوتبالی

    آهان حتما جزو 10 تیم برتر جام حذفی هستین ولی اینو بدون استقلال پرافتخار ترین تیم جام حذفی هستش
  11. pesar-mashhadi

    متن کارت عروسی ( با حاله )

    خواهش میکنم عزیز آخه بعضی وقتا فراموش میشه که دکمه ی تشکری هم وجود داره :victory:
  12. pesar-mashhadi

    متن کارت عروسی ( با حاله )

    آخر این هفته جشن ازدواج ما به پاست با حضور گرم خود در آن صفا جاری کنید ازدواج و عقد یک امر مهم و جدی است لطفا از آوردن اطفال، خودداری کنید! بر شکم صابون زده، آماده سازیدش قشنگ معده را از هر غذا و میوه ای عاری کنید تا مفصل توی آن جشن عزیز و با شکوه با غذا و میوه آن جشن افطاری کنید البته...
  13. pesar-mashhadi

    اشعار و نوشته هایِ طنز‍😀

    این ترانه بوی نان نمی دهد از قدیم همچنان نمی دهد نان همیشه توی سفره است، پس پشت سفره بوی نان نمی دهد این خبر تکان دهنده است لیک آن خبر مرا تکان نمی دهد بانک وام ازدواج می دهد لیک وام زایمان نمی دهد کلّه پز عدالتش صحیح نیست مغز می دهد، زبان نمی دهد هر که دل به دست این سپرده است لاجرم به پای...
  14. pesar-mashhadi

    اشعار و نوشته هایِ طنز‍😀

    شاهدon نیست!....کــــــــه مویی و میانی دارد؟؟ بنــــــــــــده ی طلعت آن باش کـــــــــه on ی دارد! شاهد on نیست!.... کــــــــــــه pm بفرستد مارا؟ یــــــــــــا کـــــــــــــه از ID بنده نشــــــانی دارد؟ شاهد off است و ز مــــــــو یا ز میانش چه ثمـــر چون که بی webcam...
  15. pesar-mashhadi

    كل كل فوتبالی

    ها ها ها مواظب باشید که فصل بعد تیمتونو از دست ندید :D:biggrin:
  16. pesar-mashhadi

    داستانهای ملا نصرالدین

    در سایه ابر یه روز مولا داشت جاهای مختلف صحرا رو می کند. یکی داشت از اونجا رد می شد به مولا گفت : مگه اسگل شدی چرا این جوری می کنی ؟ ملا گفت : پولم رو تو صحرا دفن کردم و بعدش که اومدم دنبالش نتونستم پیداش کنم . یارو به ملا گفت : مگه احمق علامتی براش نذاشتی ؟ ملا گفت : چرا وقتی که داشتم پولم رو...
  17. pesar-mashhadi

    داستانهای ملا نصرالدین

    خر گمشده یه روز ملا خرش رو گم می کنه ، تو کوچه و بازار دنبالش می گشت و با صدای بلند خدا را شکر می کرده. اهل بازار ازش می پرسند: چی شده ملا که این قدر هراسونی ؟ ملا می گه : خرم رو گم کردم. اهل بازار با تعجب ازش می پرسند : پس شکرکردندت برای چی هستش ؟ ملا در جوابشون می گه : به خاطر این خدا رو شکر...
  18. pesar-mashhadi

    داستانهای ملا نصرالدین

    داخل و خارج خونه ( خیلی جالبه ) یه روز ملا خرش رو برای فروش به بازار می بره ، بعدشم می ده به دلال بازار که اون رو براش بفروشه؛ خودش هم یه گوشه می شینه و تماشا می کنه تا دلال خرش رو بفروشه پولش رو بده. دلال شروع می کنه به توصیف کردن : ای مردم این خری که می فروشم ، خیلی جون و زبل و کاری یه خورده...
  19. pesar-mashhadi

    داستانهای ملا نصرالدین

    این منم یا او یه روز ملا می خواسته با کاروانی به یه سفر طولانی بره ، برای این که گم نشه پوست کدو تنبلی رو سوراخ می کنه میندازه گردنش ، همون شب کل کاروان برای استراحت توی راه توقف می کنه ، ملا که خیلی خسته شده بود تخت می گیره می خوابه ، یکی از از دوست هاش برای شوخی کدو رو از گردن ملا باز می کنه...
  20. pesar-mashhadi

    داستانهای ملا نصرالدین

    خر فروش یک روز ملا خرشو می بره بازار بفروشه . هر مشتری که پیشش می اومد تا خر را ببینه اگه از جلو نزدیک خره می شد خره نقطه حساس یارو رو گاز می گرفت و اگر از عقب نزدیک می شد خر هم نا مردی نمی کرد با جفت پاهاش نشونه می گرفت سمت جای حساس یارو و همچنان لگدی می زد که صدای داد و هوار یارو کل بازار رو...
بالا