این گفته به ناگفته ترین شکل به من می گوید
این زبان نیست که از راز دل تو سخن می گوید
این دلم هست که این راز دلت را به زبان می راند
این جمله که دوستت دارم، آنقدر که خدا می داند
:gol::gol::gol:
البته قبلا هم گفتم خدمتتون که شاعر نیستم
ولی سعی می کنم که حرفامو شبیه شعر بگم
شعر چندانی ندارم
همین جوری بسته به موضوعی که پیش بیاد یه تک بیتی، دوبیتی می گم و تموم میشه
هرکسه دوست ددیم دشمن جان اولدی منه
دوشمن اوز بختم دی ایندی عیان اولدی منه
اینم ترجمه اش
به هرکه دوست گفتمش دشمن جان گشت مرا
بخته خودم دشمن است جمله عیان گشت مرا
خیلی ممنون از لطفی که به شعرام داشتین
اگه یکی دو نفری مثل شما پیدا بشه و اینجوری از شعرام تعریف کنه
خدا را چه دیدی شاید شاعر هم شدیم
البته با کمک شما
منم سند دارم که شما شاعرین، اگه خواستین رو می کنم
بنویس که خسته شده این دل ز فراقت
آتش شده این دل، در عشقِ به وصالت
بنویس که دلهــا همه دیوانه که هستند
ساقی مده می را که دلها همه مستند
بنویس که ز سختی همه عشقت شده است بیست
سخت است جــــــــــــــــدایی و لیکن که رهی نیست
دیده نه آلودی و در دل شدی
ور نه چکار است به بد دیده ها
شهره به عشقی در این شهر ما
زین در ره عشقم شده ای رهنما
خواهش می کنم
وظیفه بود پیش تر از این ها اقدام کنم و پیام بفرستم