نتایح جستجو

خواهش به خاطر این بود که قبولت داشتم;)

درین درگاه بیچونی همه لطف است و موزونی چه صحرایی چه خضرایی چه درگاهی نمیدانم

بازم از شما بعیده............:(

دیدم به خواب دوش که ماهی بر آمدی کز عکس روی او شب هجران سر آمدی

از شما بعیده......... اون یارو اگه حرفاش جدی باشه که خیلیییییییی شوته

ناقه صالح چو ز که زاد یقین گشت مرا کوه پی مزده تو اشتر جماز شود

گر جان عاشق دم زند آتش درین عالم زند وین عالم بی اصل را چون ذره ها بر هم زند

یار شدم یار شدم با غم تو یار شدم تا که رسیدم بر تو از همه بیزار شدم

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی تو ازین چه سود داری که نمیکنی مدارا

روز هجران و شب فرقت یار آخر شد زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد

شمس و قمرم آمد،سمع و بصرم آمد وان سیمبرم آمد،وان کان زرم آمد

لبش می بوسم و در میکشم می به آب زندگانی برده ام پی نه رازش می توان گفت با کس نه کس را میتوانم دید با وی

شیخی به زنی فاحشه گفتا مستی هرروز به پای یک کسی پا بستی گفتا شیخنا هر آنچه گویی هستم تو خود چنانچه می نمایی هستی

توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود

مسلمانان مرا وقتی دلی بود که با وی گفتمی گر مشکلی بود به گردابی چو می افتادم از غم به تدبیرش امید ساحلی بود

تو خورشیدی و یا زهره و یا ماهی نمیدانم وزین سرگشته مجنون چه میخواهی نمیدانم

سلام هدا جونممم مرسی،خوبم.تو خوبی فدات شم؟؟ دلم برات تنگ شده،خیلییییییی

یارب این نوگل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو از چشم حسود چمنش گرچه از کوی وفا گشت به صد مرحله دور دور باد آفت دور فلک از جان و تنش

هر نفس آواز عشق میرسد از چپ و راست ما به کجا میرویم عزم تماشا که راست

نه آن شیرم که با دشمن بر آیم مرا این بس که من با من برایم چو خاک پای عشقم تو یقین دان کزین گل چون گل و سوسن برآیم