به نام خدای لیلی
لیلی زیر درخت انار نشست
درخت انار عاشق شد، سرخ سرخ
گل ها انار شد، داغ داغ
هر انار هزار تا دونه داشت
انار کوچک بود، دانه ها ترکیدند انار ترک برداشت
خون انار روی دست لیلی چکید، لیلی انار ترک خورده رو از شاخه چید
مجنون به لیلی اش رسید،
خدا گفت:راز رسیدن فقط همین بود، کافیست انار...