خوبه دیگه حالا لازم نیست مدام توضیح بدی که امیر داداشمه من وحیدم.....تبریک میگم.
آره میفهمم چقدر بده آدم چندتا امتحان تو یه هفته داشته باشه. چند ترم دیگه داری؟
خوب بچه ها نبودن منم شرکتو ترکوندم. دست تنها که نمیشد.
:gol::gol:
:gol:
آرزویم این است نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد
و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و ترا دوست بدارد به همان اندازه که دلت می خواهد
بیا برو بچه جون..... با این همه مشقت فارغ التحصیل شدم حالا بشینم دوباره گزارش آزمایشگاه بنویسم؟؟؟؟
شوخی کردم :D
میرم یه نگاهی میندازم اگه نسوزونده باشمشون برات میزارم. :دی
ایشالا تو هم کار گیرت میاد. دیگه پارتی هم داری. حامد و شهرام
من فعلا با اجازت برم مهرداد.
:biggrin: خان کلمه ای است برای احترام....اگه احترام نمیخوای من اصراری ندارم خو :D
پس دیگه ترم آخرو فقط آزمایشگاه. میبینم همش تو تالار درخواست گزارش آزمایشگاه میذاری. این ترم که درست تموم شد بعدش چی؟ تو هم میری دنبال کار؟
آره به خدا....عجب فیلمی بود..... کلی خاطره دارم ازش.....منم خیلی لهجشو دوست داشتم....... دلم برا پوپک تنگ شد.
خوش به حالت که بلدی با لهجه هم حرف بزنی. خیلی خوبه.
دقیقا ....منو باش فکر میکردم فقط خودم هستم که دلم برای روح خودم میسوزه.
به قول حسین پناهی:
من در همین پنجره معصومیت آدم را گریه کرده ام. دیوانگیهای دیگران را دیوانه شده ام.
روحت خیلی ناز و متفکره.
روح منم به قول سهراب:
روح من در جهت تازه اشیاء جاری است .
روح من کم سال است .
روح من گاهی از شوق ، سرفه اش میگیرد .
روح من بیکار است :
قطره های باران را ، درز آجرها را ، می شمارد .
روح من گاهی ، مثل یک سنگ سر راه حقیقت دارد