نتایح جستجو

ببینید یادمه تو java یه isinteger داشتیم (نمیدونم دقیقاٌ چی بود) ولی مطمئنم بود! مثلا رو خود متغیر اینجوری اجرا میشد :() a.isinteger راس میگید احتمالاٌ یه تابعی هس واسش من داشتم کاری رو که تابع میکنه پیاده سازی میکردم

قربونت! راستی میبینم تو هم مث من نقاشی دوس داری! نقاشی میکشی؟

یادم نمیاد همچین دستوری هم در C داشته باشیم و در ضمن شما اصلا این string v رو ول کنین اگه همین برنامه پایین رو قرار بود بنویسیم چه تابعی داشتیم؟ دیگه isalpha کارگر نیس که!

:دی چه چیزی " بی سواد! " (با حال بود!) حالا این isalpha(a)) چیه؟ منظورتونو نفهمیدم

نمیدونم چرا وقتی شرط (a==float(a رو بررسی میکنم جواب نمیده

آره میدونم؛ گفتم که اشکال داره اما باید یه همچین شرطی گذاشت خب عدد float مثلا 3.5 دیگه!

آره خب اونکه مشخصه string قبول میکنه چون من فقط دارم شرط float یا int بودن رو بررسی میکنم دیگه

مثلاٌ میخوام بگم ما دوس داریم یه int بگیریم ..خب پس اگه کابر یه float داد نباید بپذیریمش درسته؟ حالا من یجوری میخوام بگم اگه نوع داده ای که گرفتی برابر با float این عدد بود پیغام خطا بده

برای من هیچ اشکالی نداره سوال کسی رو جواب بدم این برنامه رو تو ++C الان نوشتم اما خب هنوز لازمه شرط رو یه جوری عوض کنیم ؛ ببینید میتونید از این ایده بگیرید؟ #include<iostream.h> #include<conio.h> int main(){ int a; cout<<"plz enter an integer\n"; cin>>a...

بفرمایید اینم برنامه ای که میخواستید، گرچه دوستمون گفتند براشون اجرا میشه اما واسه من که جواب نمیداد بنابراین فک کردم اشکال از الگوریتمه. return رو برداشتم چون باعث میشد پنجره اجرا نیاد و به جای اون getch() رو گذاشتم ، همیشه یادتون باشه getch() رو انتهای برنامه بذارید تا بعد از اجرا پنجره باز...

من کامل همه رو دیدم episode 17 فک کنم آخریش بود دیگه

بله! مگه میشه ندیده باشم؟! اصلاٌ مطابق بود با روحیات من! همه میگفتن بد تموم شد اما به نظر من آخرشم عالی بود... مخصوصاٌ اینکه اول و آخر سریال با یه چشم باز کردن و بستن jack شروع و تموم میشه... خیلی با حال بود.

مرسی از اد! فقط LOST !!! مدتها عکس پروفایلم بود!

ایول؛خوشم اومد دختر با حالی هستی عین خودم! :دی

:D تازه عکس پروفایلمو ببین! خوجیشلتره از عکس آواتارم!

میسی! عکس پروفایلتون خیلی باحاله! :دی

فقط Sony!!! :w18:

چه بامزه س! :w15:

:razz::razz::razz:

Armin...همونی که از همه غمگین تره گذاشتی اینجا؟!