نه نظر نمیدم اخه حیف نظر که به پسرا بدی:biggrin:
اخه بجز مردای خاص که همشون به دیذار حق شتافتن و اونایی که در حال شتافتنن و بابای خودم که خوبه بقیه اشون یک شکلن
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود(دقت کنید،هیچ کس نبود) در آبادی
کوچکی مردمی زندگی می کردند… حالا می فهم، ما با قصه خواب نمی رفتیم.
همون اول هنگ می کردیم!!!
یارو توی اتوبوس پر جمعیت پیله کرده بود به رانندهو در گوش راننده حرف می زدراننده مرتب بهش می گفت : برو بشین سر جاتآخرش مسافرها به راننده میگن :آقای راننده به حرفش گوش کن شاید کاری دارهراننده میگه : نه اومده به من میگه :چپ کن یه کم بخندیم !!!
خر و گاو دعواشون میشه خره میره رو دیوار مینویسه گاو خر است
گوشه ای از نامه عاشقانه هالو به زنش : بدون توی دنیا یه قلب هست که فقط برای تو میتپه اونم قلب خودت