نتایح جستجو

من اگه مرد بودم؛ به خاطر نیازهای موقتم,با قلب زنها, یعنی شیشه ی عمرشون بازی نمی کردم.. زبونم و دلم رو یکی میکردم تا به اصطلاح مخ زنی نکنم؛دروغ نمی گفتم, سعی می کردم روی خودم کنترل داشته باشم؛ نه اینکه هر نگاهی ... لبخندی ... اشتهام رو تحریک کنه.... اگه مرد بودم؛ یه جا گوشه ی ذهنم یادداشت...

من زنم .. تو که مردِ لحظه هایم بودی ، نفهمیدی ...... که این موجودِ لطیف ، کلامش لبریز از عشق ، لباسش آویخته به رویایی ترین دنیای آرامش ، لبانش زمزمه گرِ دوستت دارم ، دستانش پیچکِ پُر مهرِ نوازش ، گیسوانش مخملِ طراوت ، عطرِ تنش نسیمِ شب بویِ یگانه ، وجودش آرامبخشِ دغدغه ها ، و...

لحظاتی هست که هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند و فقط و فقط نیاز به اندکی مردن داری !

لواشک. چندبارم بستری شدم واس زیاده روی و دل درد. خخخخخخخخخخخخ

خاااااااااااک بر سر بی لیاقتت کنم. برو بسلامت خلایق هر چه لایق.

بارانمیراث خانوادگی ما بود . کوچک که بودم…از سقف خانه ی ما میچکیدبزرگ که شدم. . . . از ” چشمانم “

گفت : دعا کنی، می آید؛ گفتم : آنکه با دعایی بیاید به نفرینی میرود؛ خواستی بیایی، با دعا نیا، با دل بیا ...!!

لبخندبزن: وقتی با خانواده ات دور هم جمع شده اید..خیلی ها هستند آرزوی داشتن خانواده را دارند…! لبخند بزن: وقتی داری سرکارت میروی..خیلی ها هستند دربدر بدنبال کار وشغل هستند. لبخندبزن: چون تو صحیح و سالم هستی..خیلی ها هستند دارند بخاطر بازگشت سلامتی شان میلیونها خرج میکنند. لبخندبزن: چون “تو”خودت...

دل بــســـپــار… به آتشی که نمى سوزاند ” ابراهیم ” را و دریایى که غرق نمی کند ” موسى ” را نهنگی که نمیخورد “یونس”را کودکی که مادرش او را به دست موجهاى ” نیل ” می سپارد تا برسد به خانه ی تشنه به خونش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد آیا هنوز هم نیاموختی ؟! که...

بـعـضـی گـنـاه هـا، آنـقـدر سـنـگـیـن اسـت کـه عـذابـش از هـمـان مـوقـع کـه مـرتـکـب شـدی نـازل مـی شـود مـثـل دل بـسـتـن . . !

فوق العاده بود. مرسی:gol::gol::gol::gol::gol:

ممنون. ولی همش سابقه کار میخاد:(

برای هر کسی یه اسم تو زندگیش هست که تا ابد هر کجایی بشنودش نا خداگاه برگرده به همون سمت و بگه " جــــــانــــــم " چــــرا صـــدام نــمــیـــزنی ...؟؟؟

مـــی خـــواســـتـــم... پــیــش رویـت دنــیــا را بـه زانـو در بـیـاورم مـــی خـــواســـتـــم... تـمـام بـاغـچـه هـا را بـرایـت اقـاقـی بـکـارم مـــی خـــواســـتـــم... شــب هـایـت سـتـاره بـاران بـاشـد نه بی ستاره ، بارانی مـــی خـــواســـتـــم... خـوش خـبـر تـریـن قـاصــدک هـا...

تو هر شب بی ادعا در من شعر می شوی . . . و من هر روز مغرورانه پز شاعر بودنم را میدهم ...!

بهانه هم اگر می گیری ... بهانه ی مرا بگیر ! من تمام خواستن را وجب کرده ام هیچکس هیچکس به اندازه من عاشق تو و بهانه هایت نیست !