نتایح جستجو

  1. ا

    مقایسه ای ميان معماری دیکانستراکشن و فولدينگ

    معماری فولدینگ معماری فولدینگ معماری فولدینگ معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه پایانی قرن گذشته بود . فلسفه فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف فقید فرانسوی ، ژیل دلوز مطرح شد . وی همچون ژاک دریدا از جمله فلاسفه مکتب پسا ساختارگرایی محسوب می شود . دلوز نیز مانند دریدا اساس اندیشه...
  2. ا

    معماری داخلی

    فضای زندگی . انسان .زیبایی فضای زندگی . انسان .زیبایی فضای زندگی . انسان .زیبایی كلمه وسيله ايست براي شاعر تا احساسات و نقطه نظرهاي خود را بيان كند , صوت ابزاري است براي تحليل هيجانات روحي و الهامات آهنگ ساز و بلاخره خط , شكل , فضا , بافت , نور و رنگ عواملي هستند براي عينيت بخشيدن به درون...
  3. ا

    بازامدم اما خبری نبود

    بازامدم اما خبری نبود
  4. ا

    سیگاری بر لبم وبه دنبال دلی برای در دل گویا همگان مرا باچشم شب میبینن ولی افسوس که در شب...

    سیگاری بر لبم وبه دنبال دلی برای در دل گویا همگان مرا باچشم شب میبینن ولی افسوس که در شب ستارگانی وجود داردکه درخشانی خود را به رخ همگان میکشند ولی انها نمیبینند ، اکنون دلی یافتم که او درد مرا میداند با نبودنش نبود خودرا احساس میکنم یاد دارم روزگاری را که برای دیدنش به خلوتگاه خود میرفتم از...
  5. ا

    ببین من دوست دارم زندگی کنم البته زنده ام ودوسش دارم هرچی که برات نوشتم بازخوردی از گذشتمه...

    ببین من دوست دارم زندگی کنم البته زنده ام ودوسش دارم هرچی که برات نوشتم بازخوردی از گذشتمه الاان باهاش کنار اومدم فقط خاطرش مونده که اونم مهم نیست
  6. ا

    امتحانام تموم شده نمره هام هم بد نشده فقط 21 تحویل پروژه دارم دارم کدی میکنم

    امتحانام تموم شده نمره هام هم بد نشده فقط 21 تحویل پروژه دارم دارم کدی میکنم
  7. ا

    درسته که همهمون ایرانی هستیم همینجوری میخواستم بدونم از رو کنجکاوی حالا هرموقع دوست داشتی میتونی...

    درسته که همهمون ایرانی هستیم همینجوری میخواستم بدونم از رو کنجکاوی حالا هرموقع دوست داشتی میتونی بگی احساس میکنم میشناسمت قبلا گفته بودی اصفهان میخونی خوب منم حساب میکنم اصفهان می خونی
  8. ا

    سلام مهم نیست که همدیگر ندیدیم خودت گفتی جوری دلت برا من تنگ شده دل اگه به یکی عادت کنه دیگه...

    سلام مهم نیست که همدیگر ندیدیم خودت گفتی جوری دلت برا من تنگ شده دل اگه به یکی عادت کنه دیگه به دیدن فکر نمیکنه
  9. ا

    شبهایی را دپی یک صدا بود م نمیدانستم که چیست یا کیست اسمان نبود زمین نبود انسان نبود ندایی بود...

    شبهایی را دپی یک صدا بود م نمیدانستم که چیست یا کیست اسمان نبود زمین نبود انسان نبود ندایی بود که نمیدانم در پیش شبها را به قبل از طلوع می رساندم از من فرار میکرد پشیمان بود از بامن بودن اگرمیدانستم دلیلش را پی او را نمیگرفتم چه روزهایی که برای یافتنش بر روی نیمکتی که پایه هایش تا در رفتن...
  10. ا

    کجایی بابا دل ما برات تنگ شده کجایی

    کجایی بابا دل ما برات تنگ شده کجایی
  11. ا

    نه بابا تازه امسال میخوام ارشد امتحان بدم البته ازاد

    نه بابا تازه امسال میخوام ارشد امتحان بدم البته ازاد
  12. ا

    سلام امیدوارم که موفق باشی ما که امیدمون به دانشگاه ازاد دولتی ثبت نام کردم ولی بیخیالش

    سلام امیدوارم که موفق باشی ما که امیدمون به دانشگاه ازاد دولتی ثبت نام کردم ولی بیخیالش
  13. ا

    سلام کجایی نیستی

    سلام کجایی نیستی
  14. ا

    سلام نیستی کجایی

    سلام نیستی کجایی
  15. ا

    سکوت شب را فرا گرفته بود من به دنبال زیبایی میگشتم در سیاهی سفیدی نمی یافتم ناگهان زیبایی از...

    سکوت شب را فرا گرفته بود من به دنبال زیبایی میگشتم در سیاهی سفیدی نمی یافتم ناگهان زیبایی از پشت سر صدایم کرد . به اونگاه کردم زیبا بود اما دلش، ندایش خبر از حال درون او میداد دلساده بود شیله وپیله ای درکارش نبود او مرا دعوت کرد ومن پذیرفتم وقتی به منزلگاهش رسیدیم به سراغ اجاق سیاه قشنگی رفت...
  16. ا

    من نا امید نیستم یه چیزایی ازارم میده در دل کردن برا سبک شدن من که خودم سبکم وکسی نمیتونه برا...

    من نا امید نیستم یه چیزایی ازارم میده در دل کردن برا سبک شدن من که خودم سبکم وکسی نمیتونه برا کاری انجام بده اگه شما هم با من برخورد داشته باشید فکر میکنیدکه من هیچ غمی تو دنیا ندارم چون اگه دردی هم داشته باشم مال خودمه اصفهان جزئی از این مملکت دوست داشتم بدونم کجایی هستین
  17. ا

    مجتبی متولد 63 داشجو البته شرمنده میتونی از خودت بگی که کی هستی چند سالته و کجایی هستی

    مجتبی متولد 63 داشجو البته شرمنده میتونی از خودت بگی که کی هستی چند سالته و کجایی هستی
  18. ا

    خدبود ودگر هیچ بازهم شب بود درشهر ول وله ای بپابود ، میگفتند عاشقی به شهر امده ، پس باز خلوتگاه...

    خدبود ودگر هیچ بازهم شب بود درشهر ول وله ای بپابود ، میگفتند عاشقی به شهر امده ، پس باز خلوتگاه خودبیرون امدم تا عشق راببینم ، شهررا زیر رو کردم کسی را نیافتم ، در راه برگشت به خانه بودم که بارانی شروع به باریدن کرد نم نمک پایین می امد دوباره برگشتم ، شنیده بودم که عاشقان در زیر باران عاشقند...
  19. ا

    ببینین به جای اینکه این پیامو برای شما بفرستم برای خودم فرستادم سوال این بود که گفتین کسوکار...

    ببینین به جای اینکه این پیامو برای شما بفرستم برای خودم فرستادم سوال این بود که گفتین کسوکار زیاد دارید،خب چرا باهاشون دردو دل نمیکنین؟ اگه فضولی نباشه میتونم بپرسم کسو کارتون کین،و منظورتون از کسو کار کیه؟ گفتم که رفیقای خیلی زیادی دارم از کفاش شروع میشه تا پیرمردی کهفاصلش تا ازراییل دوقدم...
  20. ا

    بله درسته و خدایی که دراین نزدیکیست و این خدا از هر کس دیگه به آدم نزدیکتره و انسان میتونه راحت...

    بله درسته و خدایی که دراین نزدیکیست و این خدا از هر کس دیگه به آدم نزدیکتره و انسان میتونه راحت باهاش حرف بزنه،خوش بحالتون که میتونین راحت با خدا حرف بزنین ببخشید به نظرتون من زیاد ازتون سوال پرسیدم؟ من فکر میکنم منظورتون از کسایی که همش حرف میزنن منم شاید حق با شماست که زیادمزاحمتون شدم. به نظر...
بالا