نتایح جستجو

د:مثل دستمال گردن ك:مثل كت و شلوار ك:مثل كروات خ:مثل خوشتيپي

كارخونه توليد مواد شيميايي...مثل آمونياك....

استاد...؟؟شدن را كه ميتونم...(اعتماد به نفسا..) ولي خوب بيشتر دوست دارم برم كارخونه بزنم....چطوره..؟

سلام فاطمه جان...خوبي خواهري...؟؟چه خبرا...؟ تابستون براي من شروع شد...:w11: امتحانام نيم ساعت پيش تموم شد....:w42:

منم بعد برات تعريف ميكنم... و اما....گودزيلاي امتحان..... دعا كن بتونم از پسش بربيام.....دعا كن بتونم بكشمش.... ميكشمش....سرش را برات ميارم....:w11::w11::w11:

شیدا جان... الان باید برم.... برم ناهارم را بخورم...نمازم را هم بخونم... انشالله برم سر جلسه..... خیلی می خوامت..... بعدا مبیبینمت... مواظب خودت باش.... باشه..؟

اونم دقیقا همین نظر را داره...... اون شدیدتر....اون حتی حوصله نگاه کردن به منم نداره تو خونه...:cry::cry: خیلی دوست دارم از حال و هوای خونتون بدونم... خونه ما که همش سوت و کوره..... ایرادی نداری که... به آقای راننده میگم سر اوتوبوس را کج کنه......از یزد میریم مشهد....:w11:

این خانوم رویا میگه..... خوب بازم خدا را شکر..... البته بعضی هاشون زیاد هم نازنین نیستن... نازنیناشون هم کم نیستند......:w11:

ای بابا......باور کن اینجوری نیست. پسر ها هم میفهمن این چیزا را .....البته نظرتون کاملا محترمه... هیچ عشقی..؟؟!!!!!! پس چطوری می خواین ازدواج کنین..؟

ای بابا... ناراحت نباش گلم... خوب خوبه که... من اینقدر دوست داشتم جای تو بودم... من حاضر بودم این داداشم را برای همیشه تبعیدش کنم یه جایی دیگه هیچوقت نبینمش...:w15::w15::w15: یه ذره نفس راحت میکشی... فقط مشکل بزرگ..... دلتنگی شاید برات پیش بیاد....آخه بمیرم... غصه نخور عزیزم.....تازه داری...

قربونت.... مگه مامان شما هم گیر میده...؟ پس مشکلاتمون خیلیش مشترکه...... اون از داداشامون(البته برا شما خواهرتون)....اونم از مامانامون....:w15: راستی از آقا مهدی چه خبر...؟ چهارشنبه انشالله منم میرم پیش اون....:w11:

چرا آخه....؟؟؟!!! بحث جدیه یا شوخی...؟ مگه پسرا چی کار کردند که مستحق غرق شدن باشند...؟!!!!:biggrin: فکر میکنی پسرا لولو خورخوره اند..؟ اینم یه نمومه بهترترش.....

قربون این قلمنقلی برم من... بله دانشگام... ساعت 1:30 شروع میشه......دیگه حال خوندم ندارم... یه کوچولو استرس دارم دوباره..... کجایی شما؟

اینا را نگاه کن تو رو خدا..... چرا اینجوری به موضوع نگاه میکنین....؟!!!!!!!!! این هم عاقبت یه ازدواج خوب....

من غلط بکنم....ای واااااایییییی....حواسم نبوده... منظورم این داداش بدم بود به جون خودم...(خنده) پس فعلا بای بای... خیلی مواظب خودت باشیا... من کس دیگه ای جز تو رو ندارما.... (البته مامانم هم هست....(خنده)

نه امتحان 15 افتاد همون 9 ام... تاریخ تحلیلی داشتما.... فقط مونده این حرارت 2....دیگه بعدش خلاص...آزادی....تابستون..... باشه... سعی میکنم که بیام......حتما میام...چون دلم برات تنگ میشه.. کاری نداری فعلا خواهر جون...؟؟

اختیار دارین...خوبی از خودته.. میگم فردا کی هستی برسم دست بوستون..؟

البته که شما را میگم... بابا تو خیلی خوبی به جون خودم... لنگه ات هیج جا دیگه عمرن پیدا نمیشه..... خیلی مهربونی شما... خوش به حال داداش و خواهرات...:w34: کاشکی منم یه خواهر به ماهی شما داشتم....:cry::cry::cry:

قبلا مامانم میگفت فرشته ها همشون تو آسمونان.... هیشکی نمیتونه ببینتشون....:w09: ولی فکر کنم اشتباه میکرد... یکیشون اینجاست..پیش من..:w11::w11::w11::w11: داره با من حرف میزنه...:w40: باورم نمیشه....:w42: خوبی فرشته خانومم...؟؟:love:

امتحان که فرداست....ساعت 1:30 الحمدلله....خوبم....درسمم خوندم خاله.... شما خوبی...؟؟ خاله شما خیلی ماهی.....