یه روز رفته بوم خونه دوستم که با هم درس بخونیم
یه داداش داشت که خیلی شر بود
ما داشتیم درس می خوندیم که یهو دیدیم صدای جیغ عجیبی اومد. از
طرف آشپز خونه.دویییدییم تو آشپز خونه که دیدیم
بله!داداش دوست یه موش بیچاره رو برداشته بود و روی شعله گاز گرفته بود .
وااااااااای!!!موش بیچاره جزغاله شدش...
سلااااااااااام برادر جاوید.خوب هستین.
emtiرو افتضاح خراب ،ویران،....کردم.
راستی داداشی
مهربونیات زیاده که هنوز خوب و صبوری
مثه یه حس قشنگی حتی وقتی خیلی دوری.
خداوندا !
اگر روزی بشر گردی ز حال ما خبر گردی
پشیمان می شوی از قصه خلقت
از این بودن از این ماندن
از این بدعت
خداوندا !
نمیدانی که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشووارست
چه زجری می کشد آنکس
که انسانست و از احساس سرشارست.......
دکتر شریعتی