سلام خدا جونم.
این روزا خیلی گذشته ها توی ذهنم مرور میشه ...کاملا ناخدا گاه ..یه اشاره کافیه تا مثله یه فیلم همه چی دوباره جلوی چشمام بیاد . سه سال چقدر سخت و دردناک گذشت ...روزای بلند و شبای بلند تر که انگار نمیخواست تموم شه .من تو نوجونی پیر شدم و شرمنده .هم شرمنده ی تو هم خانوادم . ...من...