قرار بود آقا سعید و بانو (بیتا) برای کار به کارگاه مبلسازی عمورضا بروند. عمورضا از پسرش میخواهد تا به آن دو نفر فرم استخدام بدهد. او وارد دفتر کار پدرش میشود. کشوی اصلی میز کار پدر را میکشد و دو برگ کاغذی که انگار تنها موجودی کشو هستند را بیرون میآورد و در اختیار سعید قرار میدهد.
برای...