زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم.
سهراب سپهری
چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که گر روزی
برآید از دلم آهی بسوزد هفت دریا را
چو بنمودی و بربودی ثبات از عقل و صبر از دل
بباید چاره ای کردن کنون این ناشکیبا را
صبر عن الله
آمده كه جواني از محبين از شبلي راجع به صبر پرسيد و گفت: كدام صبر شديدتر است؟ شبلي گفت: صبر براي خدا ... جوان گفت: نه.
گفت: صبر همراه با كمك خدا ... گفت: نه
گفت: صبر بر خدا .... گفت: نه
گفت: صبر در راه خدا ... گفت: نه
گفت: صبر با خدا ... گفت: نه.
شبلي گفت: پس واي بر تو! كدام صبر است؟...
صبر عن الله
آمده كه جواني از محبين از شبلي راجع به صبر پرسيد و گفت: كدام صبر شديدتر است؟ شبلي گفت: صبر براي خدا ... جوان گفت: نه.
گفت: صبر همراه با كمك خدا ... گفت: نه
گفت: صبر بر خدا .... گفت: نه
گفت: صبر در راه خدا ... گفت: نه
گفت: صبر با خدا ... گفت: نه.
شبلي گفت: پس واي بر تو! كدام صبر است؟...
ای هــمه آرامشــــم از تو پریشـانــت نبـــــیـنم
چون شب خاکستـــری ســر در گریـبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنـجره لبخند شادی
همچو ابر سوگــــوار این گونه گریـــانت نـــبینم
ای پر از شوق رهایــــی رفتـــــــه تا اوج ستاره
در میان کـــوچه ها افـــتان و خیـــزانت نــــبینم
مــــرغک عاشـــق...
ای هــمه آرامشــــم از تو پریشـانــت نبـــــیـنم
چون شب خاکستـــری ســر در گریـبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنـجره لبخند شادی
همچو ابر سوگــــوار این گونه گریـــانت نـــبینم
ای پر از شوق رهایــــی رفتـــــــه تا اوج ستاره
در میان کـــوچه ها افـــتان و خیـــزانت نــــبینم
مــــرغک عاشـــق...
ای هــمه آرامشــــم از تو پریشـانــت نبـــــیـنم
چون شب خاکستـــری ســر در گریـبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنـجره لبخند شادی
همچو ابر سوگــــوار این گونه گریـــانت نـــبینم
ای پر از شوق رهایــــی رفتـــــــه تا اوج ستاره
در میان کـــوچه ها افـــتان و خیـــزانت نــــبینم
مــــرغک عاشـــق...