نتایح جستجو

  1. succulent

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست،...

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست، اگر چه آبگير است غدير [IMG]
  2. succulent

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست،...

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست، اگر چه آبگير است غدير [IMG]
  3. succulent

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست،...

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست، اگر چه آبگير است غدير [IMG]
  4. succulent

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست،...

    سرچشمه ی وحی در كوير است غدير تقدير خداوند قدير است، غدير اي عشق! بگو به تشنه كامان ولا درياست، اگر چه آبگير است غدير [IMG]
  5. succulent

    نامه عاشقانه من

    پائیز یعنی من تک و تنهام ، یعنی تو رفتی تو دیگه نیستی پائیز یعنی خش خش برگا ، آروم تو گوش من میگه نیستی
  6. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  7. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  8. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  9. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  10. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  11. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  12. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  13. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  14. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  15. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  16. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  17. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  18. succulent

    عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید یادی از پیغمبر توحید و آزادی کنید او که در راه خدا از مال و...

    عید قربان آمده ای دوستان شادی کنید یادی از پیغمبر توحید و آزادی کنید او که در راه خدا از مال و فرزندش گذشت با تبر بت های جهل و خودپرستی را شکست بنده ی پاک خدا و پیرو الله شد نامش ابراهیم بود اما خلیل الله شد [IMG]
  19. succulent

    [IMG]

    [IMG]
  20. succulent

    بــاز بـــاران، بـــا تــرانــه…

    پاییز می رسد که مرا مبتلا کند با رنگ های تازه مرا آشنا کند پاییز می رسد که همانند سال پیش خود را دوباره در دل قالیچه جا کند او می رسد که از پس نه ماه انتظار راز درخت باغچه را برملا کند او قول داده است که امسال از سفر اندوه های تازه بیارد، خدا کند او می رسد که باز هم عاشق کند مرا او قول داده...
بالا