نتایح جستجو

باید رژیم غذاییشو تغییر بده لامصب گند زده به کار ما :D عصبی نیستم ولی فشارم پایینه امروز هوا گرم بود صبحم رفتم بیرون :confused: ابجی خیلی زحمت کشیدی یه تنه جواب بچه هارو دادی ....مرسی :redface: چاکرتمممم ...ولی دلیل نمیشه بذارم بدون من بری:biggrin:

اعصابم به هم ریخت حالا همین چند روز حالمم خوب نیست دیشب سردرد امروزم کلا اب قند خوردم فشارم میفته گرما زده شدم

نه که پروف تو شلوغه :D چرا نمیای پس؟؟ نترکوندیااااا ناپلئونی هم نیاوردی واسه مهمونای حاج خانم شکیبا:/

ادای آجی منو درمیاری؟بخوابونم دهنت؟:biggrin: نمیدونم :/

باشه گلم داداشم اینا هم اومدن خونمون برا تولد منم شاید برم پیششون .... ولی زود برگرد

نمیدونم چرا ولی تو تاپیک خودم معذبم

فدا بشم:-*

چی شده:surprised:

نیومدینا چشممون خشک شد :/

سلام:( دیشب تو تاپیکم دعوا بود :(

ابجیبیبی:(

صداقتتو تحسین میکنم:D اره خیلی بده ...ما گروهمون غیر مختلط بود خیلیم راحت بودیم :D لیدرمون مرد بود و راننده و گاهی هم یه کارمند از دانشگاه

افرین به صداقتتت:D اوهوم بهشهر ...عزیزمی برو گروه کوه شهرتون البته اگه امنه و توش مسائل اخلاقی رعایت میشه

عزیزم من از ارتفاع نمیترسم گروه کوهنوردی بودم من ... من از دریا میترسم فقط اونم بخاطر کتابایی که تو بچگی خوندم و تصوریه که از بچگی تو ذهنم شکل گرفته ...:D اب پری فک کنم شنیدم ولی نیومدم ...چند بار بچه هارو اردو اوردن من نیومدم

نه خب اسمشونو نشنیدم اونورا نیومدم ...تهش سوادکوه رفتم ویکم کوه های امل با گروه کوه دانشگاه ... خدارو هزار مرتبه شکر ....واقعا به خیر گذشت راستی دیشب تو تاپیک تولدم چه خبر شد ؟؟

بقول بابا پنجعلی: Sarem dard mikone :D

خودمم حالم خوب نیست زیاد .... هر وقت بیاین قدمتون رو چشم ماست ...مرسی:smile:

چقدرحس میکنم شما آشنایید!!

وظیفه شرعییی؟!:biggrin: تشریف بیارید الان منور کنید

واقعااااااا؟؟ خوبین؟اتفاقی که نیفتاده براتون؟ خیلی اتفاق بدی بود ایشالا زنده باشی و سلامت عزیزم ...چه خبر خوبی؟