نتایح جستجو

  1. م

    [IMG]

    [IMG]
  2. م

    پ [IMG] ممنونم عزیزم جیب های پالتوی من همیشه بزرگه برای دست های دوستی تازه + خیلی قشنگ بود ممنونم

    پ [IMG] ممنونم عزیزم جیب های پالتوی من همیشه بزرگه برای دست های دوستی تازه + خیلی قشنگ بود ممنونم
  3. م

    [IMG]

    [IMG]
  4. م

    ممنونم:w30: [IMG]

    ممنونم:w30: [IMG]
  5. م

    خواهش می کنم دوست گرامی قابلی نداشت:)

    خواهش می کنم دوست گرامی قابلی نداشت:)
  6. م

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم...

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال...
  7. م

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم...

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال...
  8. م

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم...

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال...
  9. م

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم...

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال...
  10. م

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم...

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال...
  11. م

    خواهش میکنم:smile: دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست...

    خواهش میکنم:smile: دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم...
  12. م

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم...

    دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست تو مرا باز رساندی به یقینم کافیست قانعم،بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی که کنارت بنشینم کافیست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی کن من همین قدر که گرم است زمینم کافیست من همین قدر که با حال...
  13. م

    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند

    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند
  14. م

    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند

    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند
  15. م

    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند

    مشتی از "خاک" برمیدارم...!! شاید.... این همان نیمه گمشده ی من باشد که خدا یادش رفته خلقش کند
  16. م

    [IMG]

    [IMG]
  17. م

    [IMG]

    [IMG]
  18. م

    [IMG]

    [IMG]
  19. م

    ممنونم:D [IMG]

    ممنونم:D [IMG]
  20. م

    شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است دلش از غصه حزین بود و غمین حال من می گو یم زندگی یک...

    شاید آن روز که سهراب نوشت زندگی اجباری است دلش از غصه حزین بود و غمین حال من می گو یم زندگی یک در و دروازه و دیوار که نیست که نشد بال زدو پرواز کرد زندگی اجبار نیست زندگی بال و پری دارد و مهربان تر از مهتاب است تو عبور خواهی کرد از همان پنجره ها با همان بال و پر پروانه به همان زیبایی...
بالا