دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایترا؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های هایهایت را
خیابان «ولی عصر» بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغضصدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبرآشنایت را...