یه بار داشتم بر میگشتم خونه خیلی هم خسته بودم اومدم بشینم توی تاکسی از شانس بد رو صندلی عقب اولین نفر من نشستم بعد دو تا خانم دیگه اومدن نشستن همین که درست و حسابی سر جام نشستم کاملا ناخودآگاه و بدون اراده بلند گفتم آخییییییییییش .یهو دیدم بغلیام دارن می خندن گفتم چی شد مگه گفتن چه آخیشی...