هديه
هديه
٤برادربه قصدتحصيل خانه شان راترك كردندودكتروقاضي وادم هاي موفقي شدند
چندسال بعدآنهابعدازشامي كه باهم داشتندحرف زدند
اونادرموردهدايايي ك تونستن به مادرپيرشون ك دورازونادرشهرديگه اي زندكي ميكردصحبت كردن
اولي گفت من خونه ي بزرگي براي مادرم ساختم دومي گفت من تماشاخانه(سالن...