نتایح جستجو

  1. "hasta"

    اما حالا...آمادم برای بزرگ شدن...چندتا کار تو کودکی مونده که انجام می دمو تو هم باید ...باید...

    اما حالا...آمادم برای بزرگ شدن...چندتا کار تو کودکی مونده که انجام می دمو تو هم باید ...باید کمکم کنی...تا بتونم از این مرحله گذر کنم...اون کارایی که مونده یکیش اینه که یه بار دیگه خالصانه...خالصانه و عاشقانه بازی کنم...انقدر غرق بازی بشم که نفهمم لباسم کثیف شده یا پاهام زخم...یکیش اینه که از ته...
  2. "hasta"

    سلام عمویی... قبول دارم پارسال همین موقع ها من خیلی احساسی بودم...اما مطمئن نیستم الآن اونجوری...

    سلام عمویی... قبول دارم پارسال همین موقع ها من خیلی احساسی بودم...اما مطمئن نیستم الآن اونجوری باشم...اما به پاشا احتیاج دارم چون می خوام دستمو تو دستش بذارم...بهش اعتماد کنم و بیام به دنیایی که باید بیام...بیام و قدم بذارم تو دنیایی که گریزناپذیره... تو همیشه برام عالی ترین عموی دنیا...
  3. "hasta"

    عمو خیلی خوشحال شدم که بعد از مدت ها چراغتو سبز دیدم باید برم تا یه فرصت دیگه... من منتظر حضور...

    عمو خیلی خوشحال شدم که بعد از مدت ها چراغتو سبز دیدم باید برم تا یه فرصت دیگه... من منتظر حضور تو هستم... خدا نگهدار
  4. "hasta"

    تو اومدی به دنیای من...اما نه خالص...تو منو باور کردی اما کودک درون خودت رو نه...یادمه یه بار...

    تو اومدی به دنیای من...اما نه خالص...تو منو باور کردی اما کودک درون خودت رو نه...یادمه یه بار ازت خواستم یه کلمه با خدای بچه ها حرف بزنی...اما تو ناراحت شدی...یادمه از دور به بازی من نگاه کردی...منو دیدی که تنهام...دیدی که یه هم بازی من پاشا میخوام اما هیچ وقت نه پاشارو آوردی پیشم نه حتی خودت...
  5. "hasta"

    عموووووووووو!!!! عمو جونم باشه!!! من موافقم...من قول میدم آروم بیام ... قول می دم انقدر آروم...

    عموووووووووو!!!! عمو جونم باشه!!! من موافقم...من قول میدم آروم بیام ... قول می دم انقدر آروم بیام که تو احساس جوونی کنی...از چی می ترسی عمو؟؟که قدم به تو برسه...که بزرگ شم و قبولت نداشته باشم...نه عمو...من همون جوری بزرگ می شم که تو می خوای...فقط کافیه کاری کنی بهت اعتماد کنم... عمو یادته پارسال...
  6. "hasta"

    عمویی...چی میشه دوباره بیای و با هم حرف بزنیم و گپ بزنیمو از چیزایی بگیم که فقط خودمون دوتا و...

    عمویی...چی میشه دوباره بیای و با هم حرف بزنیم و گپ بزنیمو از چیزایی بگیم که فقط خودمون دوتا و البته عمو اسپاو سر در میارن؟؟؟ چی میشه بیای بریم پارک؟؟یادت باشه...تو هیچ وقت منو پارک نبردی...چی میشه بیای و پاشارو پیدا کنی؟؟ انقدر اینکارارو نمی کنی تا بزرگ شم و پر بکشم از پیشت برم...همیشه دوست...
  7. "hasta"

    دوستم!!!!! [IMG]

    دوستم!!!!! [IMG]
  8. "hasta"

    سلااااااااااااااااام!!!! خوبی جوون؟؟؟ خیلی وقته ازت بی خبرم...

    سلااااااااااااااااام!!!! خوبی جوون؟؟؟ خیلی وقته ازت بی خبرم...
  9. "hasta"

    [IMG]

    [IMG]
  10. "hasta"

    [IMG]

    [IMG]
  11. "hasta"

    [IMG]

    [IMG]
  12. "hasta"

    الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدايا نذار بزرگ شم

    اما من فکر می کنم جواب خدا این باشه...یعنی خدایی که تو تصورمه اینجوری جواب میده: بنده من...من همیشه منتظر برگشت تو هستم...همیشه منتظرم تا نگاهم کنی و من تمام مهرم رو به تو بدم... آره دوست من...همه ما بدیم ولی خدا اونقدر مهربونه که حتی نمیذاره بقیه بدی هامونو ببینن...خدا منتظر توست...یه لحظه هم...
  13. "hasta"

    بیشتر از همه دلت برای کی تنگ شده؟

    برای پدربزرگم
  14. "hasta"

    الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدايا نذار بزرگ شم

    پيش از اينها فكر مي كردم خدا خانه اي دارد كنار ابرها مثل قصر پادشاه قصه ها خشتي از الماس و خشتي از طلا پايه ها ي برجش از عاج و بلور برسر تختي نشسته با غرور ماه، برق كوچكي از تاج او...
  15. "hasta"

    معلومه....هیشکی فروخ نمی شه...

    معلومه....هیشکی فروخ نمی شه...
  16. "hasta"

    [IMG]

    [IMG]
  17. "hasta"

    [IMG]

    [IMG]
  18. "hasta"

    [IMG]

    [IMG]
  19. "hasta"

    جواب فروغ: عمرا آدم بشو نیست!!!! ای کوروش...ای کوروش...ای کوروش.... فک کردی ؟ من عمرا اگه معذرت...

    جواب فروغ: عمرا آدم بشو نیست!!!! ای کوروش...ای کوروش...ای کوروش.... فک کردی ؟ من عمرا اگه معذرت خواهی کنم...عمرا....اصلا حرفشم نزن...نه به جون تو...رانداره...من معذرت خواهی بکن نیستم...مگه دروغ می گم...تو از 12ماه سال 11ماهش حبسی...اون بالا نوشته بحث سیاسی ممنوع!!! تو یه قانون شکنی کوروش...
  20. "hasta"

    فروخ میبینی این عمو غیبتت رو می کنه!!! تازه به من میگه پاستوریزه!!!!! خودتی عموخان من خیلی وقته...

    فروخ میبینی این عمو غیبتت رو می کنه!!! تازه به من میگه پاستوریزه!!!!! خودتی عموخان من خیلی وقته امتحانم تموم شده و برگشتم اما وقتی برگشتم هیچ کس نبود جز همین آبجی فروخم کجا بودی تو...خودت نبودی...عمو سجاد نبود...شماها رفتین از اینجا چقدر گفتم برگرد گفتی من میرم نواندیشان!!! حالا در گوش فروخ می...
بالا