نتایح جستجو

:دی)) والا ما باید بشینیم با بقیه هماهنگ کنیم دیگه، برنامه هامون با هم تداخل نداشته باشه یه وقت ولی واقعا شنیدم زیادی مهمون نوازی ها :دی

الان که دارم می بینم، ساعت نزدیکای 14ه :دی زده 10 ساعت پیش، یعنی تو ساعت حول و حوش 4،5 خوابیدی، 7 میخواستی پاشی خب برات آرزوی موفقیت می کنم :دی)

حمید جان عزیزم :دی ! دیشب پیامت رو ندیدم خدایی، احتمالا بعد رفتنم زدی :( آقا من یه 3 ماهی نبودم :دی مگه میشه باشم و سراغ تو نیام ادمین محبت کرده بودن، یه 3 ماهی ما رو فرستاده بودن تفریح وگشت و گذار من خوب خوب حال و احوال شما چطوریاست :دی؟

آره خب از اون مسائل بامزه اش هم یه چیزایی شنیدم حالا مگه واقعا جدیه؟ کدوماتون میرین زندان :دی) ؟!

زیر سایه تون :دی دلم واست تنگ شده بود حال و احوال شما؟ چیکارا می کنی؟ خوش میگذره؟!!!!

آتوسا قانع شد :دی به جان خودم یعنی من چنان دلایلی آوردم که قانع میشه ، مگر عداوت خاصی با من داشته باشه

آقا تعریفت رو شنیدم از برادر خیبر بلیت گرفتیم :دی)) با 100، 120 نفر تو راه مشهدیم :دی دیگه مهمون نوازی اومد نیومد داره دیگه ! خیلی عزیزی جدی میام تو پروفایلت این عبارت "خیلی عزیزی" یهویی از دهنم میپره :دی خداییش راست میگم حال و احوال شما؟ راستی کهریزک (از این شکلک های آرزومند سراغ داری؟) چه...

راستی خانم متولی منم از این به بعد خیّر :دی آخه قبلا همیشه منیره پیگیر بود که منم وارد این کارا کنه :دی، ناموفق بود ! حالا میخوام خوشحالش کنم دیگه :دی

کٌپٌل؟ کٌپٌل؟!! آخه دیروز لباس با راه راهه عرضی پوشیده بودم شاید ظهرم غذای شور خورده بودم شاید اینه که احتمالا به نظرت اومده کٌپٌل کیه ! :دی

ببین ! یه چیزی حول و حوش نیم ساعت بعد از آخرین پیامت من باز هم به پروفایلت سر میزنم ! عزیزی ها :دی شبت بخیر فروغ جان

:دی)) یه کوچه باز کن همین جا :دی ! تو بخون من سینه می زنم آقا بریم بخوابییم دیگه :دی شبت بخیییر !

:دی)) راستش رو بخوای منم واسه همین نیومدم ! یعنی گفتم شاید نفهمین، بذارینش به حساب فداکاریم، ولی در اصل من شجاعت تو رو واسه این عملیات نداشتم :دی فرووووغ هم که بعععله ! صد در صد ! :دی

آخه تو احتیاجی به فداکاری های من نداری من نگفتم فداکاری نمی کنم، من که از خدامه گفتم قابل هضم نیست واسم که این فرصت پیش بیاد

قرار با کاملیا رو میگی یا خودتون رو؟ کاملیا همه جا هست :دی، کاملیا یک حقیقت پویا و شناوره( آه! خودم از حرفام بدم اومد، برو خط بعد) چشم، سر میزنم! ولی به خدا من صبح باید 10 صبح پاشم ها ! واسه شما آسونه! من الان بخوابم 4 بعدازظهر پامیشم ! روش های دق دادن من؟ بعید می دونم بلد باشی

فروغ جان عزیزم ما بابرنامه ها دیگه وقت خوابمونه شما رو نمی دونم من میخوابم ! اما هشیارم ! بشنوم کاملیا رو اذیت کردین من می دونم و شما هااا !

:دی)) آره خب راست میگی خداییش اتفاقا من هم یه اشاره ای به آرش کردم که من دارم فداکاری می کنم و ... فقط خداییش واسم قابل هضم نیست که من واسه فروغ فداکاری کنم !!! سختمه خب ! دست خودم که نیست ! ضمیر ناخوداگاهمه !

41 دقیقه پیش این رو گفتیی ؟!! من الان دیدم ! آآآ من برم بخوابم ! صبح باید 10 پاشم :دی

من والا (سوووت) امسال که نه ! سال بعدم که نه (سوت) حالا سال بعدش میخونم :دی اخه چرا دوران خوش تحصیل رو کوتاه می کنین بی خودی؟! 5 سال به نظر منطق تر نمیاد؟ عددش هم رندتره ! امسال هم میدم البته :دی، ولی اصلیش همون سال بعدی میشه دیگه به امید خدا

آره خب ! :دی

میگما ! آرش اول به من تعارف کررررد !!! اونم تازه تا شریعتی! بیچاره من که 1 ساعت تو قیطریه گم شده بودم تا خودم رو به شریعتی رسوندم ! خوش به حالتون :( چندتا سرویس رفت و اومد این آقای خیبر؟!!! :دی