ای هــمه آرامشــــم از تو پریشـانــت نبـــــیـنم
چون شب خاکستـــری ســر در گریـبانت نبینم
ای تو در چشمان من یک پنـجره لبخند شادی
همچو ابر سوگــــوار این گونه گریـــانت نـــبینم
ای پر از شوق رهایــــی رفتـــــــه تا اوج ستاره
در میان کـــوچه ها افـــتان و خیـــزانت نــــبینم
مــــرغک عاشـــق...
وبرویش می نشینی و از آن ترانه های عاشقانه را
که هر روز صبح پشت ِ پنجره
وقتی منتظرش ایستادی را می خوانی ...
نگاهی از سر تمسخر به تو می اندازد و
می رود ...
بدون ِ اینکه حتی به خودش زحمت ِ شنیدن
ِ یکی از این ترانه ها را بدهد ...
و تو می مانی و و یک دنیا عشق و ترانه که
دیگر مخاطب ندارد ...
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟
اگر قیامتی هست خیانت چرا؟
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟
اگر قیامتی هست خیانت چرا؟
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟
اگر قیامتی هست خیانت چرا؟
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟
اگر قیامتی هست خیانت چرا؟
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟
اگر قیامتی هست خیانت چرا؟
اگر خدا کفیل رزق است غصه چرا؟
اگر رزق تقسیم شده است حرص چرا؟
اگر دنیا فریبنده است اعتماد به آن چرا؟
اگر بهشت حق است تظاهر به ایمان چرا؟
اگر قبر حق است ساختمانهای مجلل چرا؟
اگر جهنم حق است این همه ناحق چرا؟
اگر قیامتی هست خیانت چرا؟