چند روز اول خواستم زیاد خودم را لو ندهم! تا اخلاق پسر شاطر دستم بیاید.
چشمتان روز بد نبیند! درست همان روزیی که حس میکردم الان است پسر شاطر پا پیش بگذارد
دیدم با یکی از دخترهای کلاس خوش و بش می کند!
خوش و بش انها همان و اشک و زاری من هم همان!
2 هفته اول دیگر لب به نان هایی!که آقا جان از شاطر...