سر کلاس مصالح بودیم من که همیشه استرس ارایه پروژه داشم اونروز یه کم اروم بودم چشمتون روز بد نبینه من شروع کردم اما همه چی از ذهنم پریده بود وسطای ارایه ام بودم که استادم در اومد و گفت من به این بیستو پنج صدم هم نمیدم من خیلی ناراحت شدم بدیش این بود که تو کلاسمون مهمان داشتیم ولی یه موضوع خنده...