نتایح جستجو

مهرشاد که حقشه ...اون هر از چند گاهی دلش واسه اخراج تنگ میشه ...اصلا اخراج شدن یه جور افتحاره براش.. ممنون .... بای ...

میای ...یه سر به من بزنی بد نمیشه ...نامرد

نیستی ؟؟؟؟ در چه حالی؟ نرفتی هنوز؟؟؟

کجایی پسرخاله بچه ها حیلی دلشون برات تنگ شده و همش هم بی تابی میکنن و بهونه میگیرن .... نکنه رفتی با مهران پیش سجاد ...ها ؟ ای بی معرفتا ...بارم منو قال گذاشتین ؟؟؟

am-سبز یعنی همون امی خودمون با erik ممنون که جواب دادین

. . . . ؟؟؟؟

آهان .... یادم اومد ... خوبی؟ دیگه از اون تاپیکا نمیزنی ؟

شما نمیدونین چرا دوستام اخراج شدن؟ تو این مدتی که نبودم چی شده ؟ چه خبرا شده ؟؟؟ حالا من بدون دوستام چیکار کنم؟

حالا چرا عصبانی میشی داداشی...مگه چیکارکردم ؟؟؟ اینا رو باید قبل از اینکه میرفتم ازم میپرسیدی نه الان که برگشتم ...هوووم

بابایی ؟ حالت خوبه؟

سلام ....

سلام ... منظورتون چیه که منو میشناسین اونم خیلی خوب؟؟؟؟

سلام ..امیدوارم که همه لحظه هات پر باشه از شادی و خوشی..... راستی به اون دوست بی معرفتت هم سلام منو برسون ..... یادت نره ...

زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست و دلم بس تنگ است بی خیالی سپر هر درد است باز هم می خندم آنقدر که غم از روی رود

کجا رها کنم این بار غم ، که بر دوش من است ؟؟؟؟؟

سلام ...خوبی عزیز؟ چه خبرا؟

سلام بابایی.... خوبی؟ در چه خالین بابایی بی معرفت .... اوضاع و احوال خوبه ؟

سلام گلم ... خوبی؟ امیدوارم روزگار به کامت باشه ..

سلام .... چرا با چماغ منتظر منی؟ نکنه میخوای بگی تا این مدت کجا بودم ؟ نکنه غیرتی شدی ؟؟

من رفتم ..... تا آن سپیده دم که به خود آیم قاصدی از پی من نفرستید تا به قول سهراب مبادا ترکی بردارد چینی نازک تنهاییم ... فعلا بدرود .... *sepid*