نتایح جستجو

  1. کالیگولا

    I can't take anymore I have no more wings ...

    I can't take anymore I have no more wings ...
  2. کالیگولا

    The violin, the poet's hand Every thawing heart plays your theme with care

    The violin, the poet's hand Every thawing heart plays your theme with care
  3. کالیگولا

    Sweet little words made for silence not talk Young heart for love not heartache Dark hair for...

    Sweet little words made for silence not talk Young heart for love not heartache Dark hair for catching the wind Not to veil the sight of a cold world
  4. کالیگولا

    Moon River, wider than a mile, I'm crossing you in style some day. Oh, dream maker, you heart...

    Moon River, wider than a mile, I'm crossing you in style some day. Oh, dream maker, you heart breaker, wherever you're going I'm going your way. Two drifters off to see the world. There's such a lot of world to see. We're after the same rainbow's end-- waiting 'round the bend, my...
  5. کالیگولا

    The End - Earl Grant :gol:

    The End - Earl Grant :gol:
  6. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    " ای دنیای پیر! باید رفت. دژخیمان تو خسته اند و کوره بغضشان به سردی گراییده است... خداحافظ مردم دلیر! روزی شما خواهید فهمید که اگر انسان بداند که بشر هیچ و پوچ است و اگر بداند که چهره خداوند موحش و زشت است نمی تواند بخوبی زندگی را برگذارد..." (1) نیست ای نیست مگر بودن نیست ها! نبودن بوده ها و...
  7. کالیگولا

    Here I stand now alone to die The empty space, no word from you I cry

    Here I stand now alone to die The empty space, no word from you I cry
  8. کالیگولا

    I'm not the man I used to be, I can't love anymore My mind is dark, my blood is cold and lonely...

    I'm not the man I used to be, I can't love anymore My mind is dark, my blood is cold and lonely I will go
  9. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    فزون، درد و غم اشک! روان بر سایه های نیستی! روان بر بیابان و چشمه ها جوشان و دلویی نیست که سیراب کند تشنگان را! طرح می بندد، طرح می بازد زندگی! بی فزونی ِ هستی! چگونه توان خواند ترانه هستی را، ترنم مستی را؟! نیک باید دانست که گذار است آنچه هست و نیست.لیک،انگار،بباید بود و زیست. نور می تابد بر...
  10. کالیگولا

    چقدر این شعری که گذاشتی این پایین آشناست. :gol:

    چقدر این شعری که گذاشتی این پایین آشناست. :gol:
  11. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    و زمزمه می کنند در گوشم...زمزمه های هیچ انگاری را؛... "ده هزار روز عذاب و حالا به سوی خانه خواهی شتافت..." هر روز نجوا می کنند آوایشان را...هر روز و هر شب و هر لحظه... هزاران روز از آن ده هزار روزها معهود گذشته و هنوز زمزه هایشان می دهد آزارم و امیدی ناامید برای رهایی از این زمزمه ها...برای...
  12. کالیگولا

    A little bit of rain A little bit of thunder Little broken smile at the end of our day A little...

    A little bit of rain A little bit of thunder Little broken smile at the end of our day A little stormy cloud A little bit of wind To breathe life into lifeless
  13. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    روزها گذشتند و می گذرند. بی تو، بی ما... هر لحظه اش گذشت و حالا طرح نوستالژیک اش مانده و منی که مانده ام با این حجم بیهودگی... زود گذشت یا دیر را نمی دانم. اصلا یادم نمی آید چطور گذشت...خوب، بد، بی حس...چه اهمیتی دارد؟! چه اهمیتی دارد دیگر چه می گذرد.ولی...حالا چطور؟! حالا که در طرح حوضچه خاطرات...
  14. کالیگولا

    فدای مامانی مهربونم بشم

    فدای مامانی مهربونم بشم
  15. کالیگولا

    Falling like a burning star...

    Falling like a burning star...
  16. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    اصولا این خر ما از کُره گی دم نداشت. اصلا انگار از وقتی از زهدان والده مکرمه شان به بیرون آمده اند بر انتهای ما تحتشان هیچ چیزی نصب نبوده! این خر ما که خر آمده و کره خر خواهد رفت اصلا با دم و مقولات متشابه رابطه خوبی نداشته و ندارد. اگر این مفلوک بی صاحب دم داشت، به این فلاکت نمی افتادیم که...
  17. کالیگولا

    سلام تو خوبی؟ دلمون؟! چند نفرین شماها مگه؟! مگه جعفر برگشته سر خونه و زندگی اش بالاخره؟! [IMG]...

    سلام تو خوبی؟ دلمون؟! چند نفرین شماها مگه؟! مگه جعفر برگشته سر خونه و زندگی اش بالاخره؟! [IMG] ناپیدا هم خودتی!
  18. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    بود...بود...نبود و خواهد بود...هستن و نیستن! نیستن و نیستن...مرگ و مرگ!جهل و جهل! واژگان میان تهی و ویلان!آویزان میان رنگین کمان بی رنگی!آویزان طناب زندگی...طناب دوار! دوار به دور گردن.چوبه دار!آماده برای فرود. فرود و بی دردی! بی مرگی!... من؟! اینجا؟!پس برای چه؟! از برای چه؟!..بودن؟ هستن و هشتن...
  19. کالیگولا

    :gol::gol::gol:

    :gol::gol::gol:
  20. کالیگولا

    دست‌نوشته‌ها

    می افتد...پایین تر و پایین تر... تا مابعد ابدیت! و همینطور پیش می رود! می سوزد و می درخشد! و می افتد... ستاره می سوزد، نور می بخشد بر این کره خاکی! ستاره فرو می افتد آرام آرام... به دریای نیستی! و این دریا پر از ستاره های نیم سوخته ای ست که پر می کشند از کهکهشان. همه پرپر می شوند، نور می بخشند...
بالا