نمی دونم ساعت چند شب..اما یه نیمه شب دلتنگ تابستونه....از صبح هزار بار پام پیچ خورده ..افتادم زمین ..هربار که رفته اینجوری شدم ..هربار هم که نشونه ای ازش اومده بازم اینجوری شدم ..
"او" انگار که بازم اومده تو خوابم...من خواب بودم ..مثل تمام مدت نبودنش....حس کردم دستاش تو موهام..صداش تو گوشمه ..و...